dance with devil
اون مهربون بود... جذاب بود... انگاری توی چشمهاش هزارتا ستاره طلوع کرده بود و میتونست تمام شبهامو روشن کنه... حرفهاش شیرین بود و لبخنداش یه دنیای متفاوت... درست مثل تیکه ای از بهشت.... من انتخابی به جز عاشق شدن نداشتم....
اون مهربون بود... جذاب بود... انگاری توی چشمهاش هزارتا ستاره طلوع کرده بود و میتونست تمام شبهامو روشن کنه... حرفهاش شیرین بود و لبخنداش یه دنیای متفاوت... درست مثل تیکه ای از بهشت.... من انتخابی به جز عاشق شدن نداشتم....
⌲ Aυтнor┋⌜ Elmirabv ⌟ ⌲ Geɴre ┋⌜ Fantasy ≣ Romance ⌟ ⌲ Coυple ┋⌜ MinV-KookV ⌟ ⌲ Coɴdιтιoɴ ┋⌜ Several Shot ⌟ ⌲ тco ┋ ⌜ +16 ⌟ خانواده جئون/پارکِ 6 نفره با سه بچه به نام های: چیمی، ته ته و کوکو این سه بچه با سه پدر به نام های: جونگ کوک، جیمین و تهیونگ زندگی میکنن. هر دفعه دردسری درست میکننن و ما رو با خودشون تو این مجمو...
تهیونگ گرگینه ی چند رگه ایه که تمام زندگیش رو به امید پیدا کردن جفتش گذرونده. چی میشه اگه جفتش اونو نخواد... ژانر: امگاورس، هیجان انگیز، رمنس، اسمات
همه چیز برای کیم ته هیونگ از یه خط خامهای شروع شده بود تا برسه به احساسی که درست مثل اکستاسی بود و کسی مثل ته هیونگ رو تا مرز کفر می برد! • عنوان: فرزند ماه فصل اول -> تراکاتا (گل سفالگری) - کاپل: ویمین - سکرت - ژانـر: رمنس - فلاف - کمدی - روزمره - رده سـنی: PG - 13
هوسوک یه گل آفتابگردون بود که زیر سایه ی تاریک و سرد مین یونگی آروم آروم پژمرده میشد. ───────────── Couples: Sope , JinKook , YoonMin , Vmin Genre: angust , Sad Ending Writer: OpalDie -Complited.
🌟#BEST RANKING; 2 PERSIAN✔️ 4 FANFICTION✔️ (پارت یک تا ۳ در یک فایل جداگانه همنام با همین داستان توی پیج واتپدم قرار داره❤️) Helloooo MY Comet Stars!🌌 ( ستاره های دنباله دار من!) طلوع ستاره ی صبح،درست بعد از تاریک ترین نقطه ی شب رخ میده!لطفا انتظار یه عاشقانه ی ساده رو نداشته باشید!3 زوج،3 گذشته،3 آینده ی تنیده شده...
(Persian translation) راستش،جیمین و ته هیونگ موفق شدن که دوباره هم اتاقی هم تو کل تور بشن ولی ته هیونگ...متفاوته. اون بالغه.اون هیچ وقت لبخند نمیزنه. بجز وقتایی که جیمین نزدیکش باشه. ولی چی؟ جیمین اینو نمیدونست، تهیونگ اینو مثل راز نگه داشته بود.بیشتر شبیه،بخشی از اون بود که اون هرگز ندیده بود. جیمین خیلی زود جزء ای ا...
یک داستان با فضای شیرین و فانتزی🍨 .اون امگای جوان هیچوقت نمیدونست که بعد ورود به قصری که پادشاهش از همه امگا ها متنفره ،تمام زندگیش تغییر میکنه ولی خب یه تغییر بد یا یه تغییر خوب؟ couple : Minv /kookhope/minhope/kookv genre : Omegaverse / fantasy / romance / smut / mpreg writer : lucifer
>name : Holy and UnHoly >couple : VMin / NamJin / suga×hyri >genre : fantazy(werewolf , vampire) / angst / >romantic / general >writer : farnoosh
نام داستان :عشق ممنوعه💜 ژانر:drama/romantic/angest کاپل:minv نویسنده:لیلا🔮 جیمین با شنیدن دوباره اسم ته اشکاش سرازیر شد و روی زانوهاش نشست. "میگه تهیونگ رفته، اون گفت ولی من میدونم دروغ گفته اون جایی نمیره، ما به هم قول دادیم."
من توی زندگیم همه چیز داشتم زندگی آسون بود چون من برای هیچ چیزی تلاش نمیکردم تنها کمبود من عشق بود چیزی که فکر میکردم بهش نیاز پیدا نمی کنم اما زندگی همیشه یجور نمی مونه و من برای اولین بار در زندگیم برای بدست آوردن چیزی جنگیدم همه چیز رو برای بدست آوردن اون رها کردم تا زمانی که خودم رو هم از دست دادم!
+اون پسر کسیه که بخاطرش میخوای کل تیمو به کشتن بدی؟ -اون پسر کسیه که بخاطرش حتی میتونم کل این شهرو به کشتن بدم! +اون نابودت میکنه -خیلی وقته نابود شدم... Vmin/kookmin/Vminkook/Sope△ 🔞 (Completed) به چنل یوتوب نویسنده ی فیک سر بزنید گایز🐰☁: Venusite
بازگردانی شده بازگردانی شده توسط: vmin_fiction@ (برندهی ۱۹ جایزه)
+"نمیدونم چی شد.... دیدمت، متنفر شدم.شناختمت، عاشق شدم. مگه بین دیدن و شناختنت چقدر فاصله بود؟چقدر فاصله بود که اینطور آشوبم کرد..؟" -"چرا پا گذاشتی تو زندگیم؟چرا یهو پیدات شد و زیر و روم کردی؟ من فقط فرشته ی عذابت بودم؛ چرا اومدی و فرشته ی نجاتم شدی..؟" <><><><><><> قلب یک هیولا، حکا...
وقتی ته هیونگ بالاخره تمامش شجاعتش رو جمع می کنه تا یه نامه ی اعتراف بندازه توی کمد جونگ کوک بدبختانه اشتباه می کنه و در نهایت به جاش نامه رو توی کمد جیمین میذاره. عنوان: این نامه ی اعتراف برای تو نبود ژانر: عاشقانه، دبیرستانی، انگست کاپل: MinV - TaeKook - Sope آپ روزهای زوج نویسنده این فیک من نیستم، من فقط کار ترجمه...
کاپل=ویمین مردای وحشی با بازو های گنده و هیکل قول اسا پسر کوچولو و ظریف رو محاصره کرده بودن.. دست از ازار دادن اون فرشته کوچولو برنمیداشتن اونایی ک دنبال میکنیین 😚بوس رو چشاتون امیدوارم دوسش داشته باشید... یک نویسنده 🤷🏻♀️😂💜
You could make me a believer Even if that shit ain't true You gon' make me commit murder Baby, I'd kill for you ويمين ميني فن فيك📝
خواست باز اعتراض کنه که با بوسه محکمش ساکت شد _میدونی من خیلی دیکتاتورم پس اعتراضات اینجا جوابی نداره
عشق تو برای من یه سوال بود. یهو یه روز از یه جا پیدات شد و من رو عشق خودت صدا کردی. راه میرفتی و جار میزدی که من عشق توام با اینکه قبلا اصلا همدیگر رو ندیده بودیم. و تو نمیتونستی صدای اعتراض من رو بشنوی. نه اینکه مشکلی نداشته باشم، نه! حقیقت این بود که من نمیتونستم حرف بزنم. شرارت رو توی چشمات میدیدم. تو اون چشمای مشک...
همه کیم تهیونگ رو میشناختن... پسری که با همه دوست بود ولی کسی زیاد بهش نزدیک نمی شد... پسری که همیشه بدنش پر از کبودی بود... پسری که همیشه استین لباس هاش حتی انگشت هاشم می پوشوند... و مهم تر از همه پسری که از همه بیشتر می خندید... این داستان اونه... داستان اون و پارک جیمینی که همه ی مرز ها رو زیر پا میزاره و به اون نز...
جیمین و تهیونگ دوتا دوست و هم اتاقی... اتفاقات و مشکلاتی که باهاشون دست و پنجه نرم میکنن... و ایا فقط دوست هستن؟ Couple: Vmin,Hopv,Namjin ژانر: روانشناسی، عاشقانه، روزمره، مرموز، طنز، اسمات
افسونگر جهنمی name : Hell charmer Couple : vmin، kookmin Genre : romance، smut، comedy Writer : Red light
اين فيك در حد وانشاته ولي من تو پارتاي كوچولو كوچولو مينويسمش...!🐹 "قصه اي فانتزي از ته ته كوچولو و سرپرستش جيمين"
یه بخش ویمینی واسه همه ویمین لاورای قشنگ^^ امیدوارم لذت ببرید و من و از انرژی های مثبتتون دریغ نکنید💛
جیمین بعد از اینکه میفهمه دوست پسر آلفاش داره بهش خیانت میکنه با اولین آلفایی که باهاش مهربونه هم خواب میشه و ماجراهای بعدش زندگیش رو عوض میکنه.
تهیونگ به جیمین قول میده. شبها میگذرن، روزها از راه میرسن. باد میوزه، قولها شکسته میشن و فصلها عوض میشن؛ تابستون، پاییز، زمستون، زمستون، زمستون. و برف همیشه موندگاره. تهیونگِ من، تو میتونی قولی بدی که شکسته نشه، آفتابی که خاموش نشه، شبی که از راه نرسه؟ میتونی برفها رو آب کنی؟ میتونی بهار رو صدا کنی؟ ...