When I Met You (Dazai X Chuuya)
Siapa yang mengira tetangga ku adalah mantan rekan kerjaku yang aneh dan memiliki hobi bundir. . . pertemuan kami seharusnya tidak boleh terjadi.. tapi bagaimana pun semua hal terlarang ini telah dimulai.
Siapa yang mengira tetangga ku adalah mantan rekan kerjaku yang aneh dan memiliki hobi bundir. . . pertemuan kami seharusnya tidak boleh terjadi.. tapi bagaimana pun semua hal terlarang ini telah dimulai.
Name: Natural Couple: Shin soukoku Genres: Fantasy, Adventure Summary: ناکاهارا چویا، تاجر شرقیای که با کشتی اسرار آمیزش از دریا ها و اقیانوسها عبور میکنه و به پایتخت سرزمینش، میره. اون یک تاجر بود. نه تاجر لباس، ابریشم یا جواهرات. اون تاجر اطلاعات بود... امّا وقتی با حکم رسمی پادشاه، اوسامو دازای افسر اختصاصی مب...
🧬🦠سير تا پياز واتپد🦠🧬 🧼اموزش استفاده روحى، جسمى، جنسى، حسى، دستى، شستى و... از امكانات واتپد. 🧼توصيه شده توسط پزشكانِ نيازمندِ پزشك. 🧼 مؤلف: نوتلایی که قلابی بود. 🧼اسكى نشانه ی رشد و نمو شما از چاه فاضلاب حمام اتاق پدرتان است. •نكته• اين بوك مخصوص تازه وارداست ولى اگه تو واتپد برا خودتون استادين يه سر به بخ...
«کامل شده» «فیکشن ترجمه ای» «اون موقعی که داری داخل تنهاییات غرق میشی و امیدتو از دست دادی در کمال ناباوری دستی تورو میگیره و به سمت خودش میکشونه» +هی من برگشتم _کاش برنمیگشتی +اوه بیبی وقتی اینطور میشی رو دوست دارم کاپل اصلی:ویکوک ژانر:انگست_کمدی_درام_اسمات_هپی اند_امپرگ نویسنده:Malditadiash مترجم:kim_bunny2020 𝗧𝗢...
Smutluk olarak gördüğüm resimler ve gifler olucak NOT:Ortaokul kafası ile yapılmış bir şey fazla mantık beklemeseniz iyi olur hatıra diye kaldırmıyorum duruyor işte
"تحويل پيتزا!" "كدوم خري ساعت ٦ صب پيتزا مياره؟" "خب كدوم ادمي ساعت ٦ صب پيتزا سفارش ميده؟" "براي اخرين بار ، من پيتزا سفارش ندادم!!!" // جونگكوك پسره يك فرد بسيار پولداره ، تهيونگ هم پسريه كه پيتزا تحويل ميده. هردوشونم سمجن..كدومشون منصرف ميشه؟ (اين ترجمه فيك اصليه اگه ميخواين بخونين برين اينجا بخونين.. https://my.w...
اون یه قاتل بود. نه یه قاتل معمولی...! اون قانون ها و معیار های خاصی برای انتخاب شکار هاش داشت! اولین قانونی که براش حائز اهمیت بود و جایگاه اول رو به خودش اختصاص می داد؛ چیزی نبود جز: "آدم های معمولی و بچه ها شکار محسوب نمی شن" دومین معیارش برای کشتن تنها یک کلمه بود. "پول" درسته بیشتر قاتل ها برای پول کار می کنند و...
فن آرت و مینی کمیک از کاپل « کوکوی » مترجم و ادیتور : Enzo
Couples : Vkook / YoonMin Genre : Mystery/Romance/Angst Writer : NEON خاطراتی که برای کسانی تبدیل به راز شدهاند، برای دیگران فراموش شده به حساب میآیند ... اما این وضع زمانی پایان مییابد که فراموش کرده، فراموش شده را ببیند ... موهای قرمزی که کمکم به سمت همان رنگ اولیهی سیاه تمایل پیدا میکنند، آهسته راز را فاش...
اقتباس های کاپلی بنگتن از انیمه هایی که دوست دارم. لطفا درخواست انیمه ی بخصوصی رو نکنید چون لیست خودم به حد کافی پره! ولی اگر لیستم خالی شد حتما می پرسم آیدی تلگرامم @ StoryTeller_mia
|Completed| جنی دختر میلیاردی که به معنای واقعی کلمه هر چیزی که می خواست رو داشت ، زیبا ، باهوش و تقریبا کامل! اما او یک آدم ناسپاس بود. از طرف دیگه لیسا کلاهبرداری بود که هر کاری برای بدست آوردن پول انجام میداد چون بدهی زیادی داشت! چه اتفاقی می افته اگه این دو نفر همدیگه رو ببینن؟؟ JENLISA
در سرزمین نورمور انواع موجوداتی که الان به نام موجودات خیالی ازشون نام برده میشه، زندگی میکردن شکل ظاهریشون درست مثل انسان ها بود در میان انها زندگی میکردند ولی تفاوت فاحشی داشتن عده ی کمی بودند که واقعا انسان باشند 🧙🏻♂️ . . . Couple: VKook نام چند شاتی : نورمور [Nevermore] ژانر: تخیلی، سوپرنچرال، اسمات...
∾ نام وانشات : روباه کوچولو [Little Fox] - ژانر: فلاف، تخیلی ،هایبرید - کاپل: کوکوی - [منتظر نظراتتون هستم ♡~ ] ◂ خلاصه ی وانشات : #LittleFox جونگ کوک برای دور بودن از ادمای مضخرفی که فقط بلدن اذیتش کنن تصمیم میگیره تا بقیه ی عمرشو توی جنگل بگذرونه...🌳 ارامششو از جنگل بگیره و مشغول نوشتنِ داستانِ زندگیش بشه🍃...
[ ᴍᴏᴏɴ ꜱᴛ𖢄ɴᴇ ] ◂ خلاصهای از داستان : چند سال پس از انتخاب نماینده ها، هرج و مرج درون پک سیلورمون شدت گرفت! بر خلاف انتظارات، سیلورمون دگرگون شد! قدرت بین اقوام منتقل شد و بانو پالادی برای نجات خانوادش جون خودش رو فدا کرد پک سیلورمون رسماً نمایندهی خود رو دور انداختند و سلطنت جدیدی رو شروع کردند. همزمان با این اتف...
[I'm Coming Home] ژانر: ترسناک، تخیلی، اسمات کاپل: ویکوک ◂ خلاصهای از چندشاتی ICH : همیشه یه مرز هایی برای انسان ها وجود داره که باعث میشه تو بیخبری زندگی کنن، البته تا روزی که از حد خودشون خارج نشن و باعث اتفاقاتِ عجیبِ بعدش نشن! اما چی میشه وقتی جونگ کوک بی اطلاع وارد مکان عجیبی وسط یه جنگل بشه و مرز بین دنیای...
childhood stranger⚡️ امگایی که جفتش رو پیدا کرده اما چی میشه اگه جئون جونگ کوک، اون رو به عنوان جفتش، نپذیره؟ kookv omegavers, romance, smut
Genre: omegaverse/smut/romence/fluff Up:کامل شده خـلـاصـه فـیـکـشـن ↧ جـونـگکـوک 🎃 یه گرگ سـفـید امگاست که بعد ازهیجده سالگی نشون جفتش رو بدنش ظاهر شده اما جفتی وجود نداره....این در حالیه که هیچ امگایی 🌝 بدون حضور جفت، نشونش ظاهر نمیشه...در همین بین هم یکی از گرگ های سـیـاه ⚫️ که نوع برتری از گرگ ها هستن و هر کدوم...
[کامل شده] "رَندی" داستان آدم هایی که گذشته شون اونها رو افسار گسیخته کرده. ¬افسارگسیخته ¬ ___________________ _مطمئن باش توی اون اداره کسی رو به اندازه من پیدا نمیکنی که بخواد کل خشابش رو توی دهنت خالی کنه.... مراقب حرفات جلوی من باش عوضی، درسته مدرک قانونی برای قتل هات وجود نداره ولی خوب میدونم چه کارهای ازت بر میا...
فصل دوم 'Randy' همه آدم ها توی زندگیشون به خوب بودن فکر میکنن. اما فکر کردن هیچ وقت کافی نیست جئونی هیچ وقت! Made in pain! ________________ توجه ⚠️ این داستان قصد توهین به هیچ دین، شخص، مکان و... ندارد. تمامی مطالب ذکرشده تنها به این اثر تعلق داشته و وجود خارجی ندارند🚫
تهیونگ با دقت به جون دادن گرگی نگاه کرد که همراه با ضربان قلبش ، نفس هاش هم قطع شدن. سرش رو بالا گرفت و برای لحظه ای به ماه بالای سرش نگاه کرد . اون هم نوع خودش رو کشته بود ، اما خودش رو گناهکار نمیدونست ! اون گرگ عاری از هر معصومیتی، سزاوار مرگ بود . انگشتش رو به آرومی روی لبه ی تیز خنجرنقره ای که دستش بود کشید و...
تهیونگ یه راک استار خیلی معروف و خفنه کوک از اهنگ هایی که توش داد میزنن متنفره ولی خوب کوک تو یه بخشی استعداد داره و تهیونگ و میشناسه و ازش متنفره چون فقط تو اهنگاش داد میزنه و سعی میکنه سکسی باشه
جئون جونگ کوک یه کاراموز اشپزیه که انتخاب میشه تو زندان برای 6ماه کاراموزی کنه و خوب اونم راضی نیست اما برای اینکه بتونه اشپز یه رستوران خوب بشه مجبوره
*هیونگ دارم بهت میگم به منم خوش گذشت. یونگی زانوهاش رو بغل کرد. نمیتونست حالت چهره جیمین رو تو تاریکی تشخیص بده. -هیونگ من خوشم اومد. وقتی چشمام رو گرفتی خوشم اومد. -جیمینا... * کاپل:یونمین
من نمیخواستم...باور کن نمیخواستم برم.هیچ میدونی بعد ازاینکه رفتم و اون اتفاق افتاد چه حالی شدم؟باور کن اونی که این همه مدت درد کشیده فقط تو نبودی،منم تو این مدت نابود شدم.من خواهرمو،دوستامو،تورو از دست دادم. این همه سال با فکر اینکه دیگه تهیونگی وجود نداره دست و پنجه نرم کردم. تو هیچ میدونی من چرا مشکل ریه دار؟من تو ا...
ایا از تاریکی شب تمام میشود لیسا :بزار برم پسره:خفه شو لیسا :اگه نشم یه دفعه احساس کردم صورتم سوخت و بعد فهمیدم به صورتم سیلی زده میخواستم گریه کنم غرورم نمیزاشت لعنت بهت غرور ایا فک میکرد که اون پسر کیه موقعیت :در حال آپ موضوع:مدرسه ای عاشقانه و جنایی کاپل ها :رزمین لیزکوک تهنی جینسو زمان آپ :جمعه ها و چهارشن...
جئون جونگ کوک، یه آدم معمولی بود که با وجود سن کمش جوری هدفاشو دنبال کرده بود که حالا با وجود هجده سال سن درگیر ماموریت مهمی شده بود. اون مامور شده بود تا به کالج خونآشام ها بره و راز قتل های پی در پیی که رخ میداد و شک نداشت کار یکی از اصیل زاده های اونجا بودو بفهمه، اما...
**من فقط یه قاتل زنجیره ایم که فراریه،چه چیزی در موردش انقدر بده...کشتن منو خوشحال میکنه** *پس تو یه ادم بدی که گنا...* **گناه؟...داری به من میگی گناهکار؟**