•¬کاپل: کایسو | هونهان | چانبک •¬ژانر: جنایی | اکشن | رمنس | درام •¬خلاصه: جونگین "گل یخ " بود. گلی که سال ها پیش یخ زده بود. به خاطر سرنوشت یخ زده بود. این مسئولیتی بود که جونگین قبول کرده بود اما قرار نبود پای پسری به اسم کیونگسو به زندگی یخ زده جونگین باز بشه, قرار نبود جونگین پزشک معالجش بشه و قرار نبود سر دل نبستن به اون پسر با دل یخ زده اش بجنگه سهون "الماس سیاه " بود؛ یک ماشین کشتار سهون کسی بود که از چشم ها فرار میکرد. یکبار توی دام چشم های کسی افتاده بود اما اونقدر سیاه بود که پرپرش کرد سهون خودش بیشتر دردکشید, شبیه هیولایی بود که از گل سرخ کوچکی خوشش اومده بود اما اون گل بین دست های بزرگش قطعا له شده بود و از بین رفته بود برای همین سهون از چشم ها فرار میکرد تا جایی که دل سیاهش به قلاب یک جفت چشم های میشی گیر کرد. چشم هایی که باید اون ها رو از برای همیشه میبست, سهون باید اون رو میکشت اما دل سیاهش تو بدترین شرایط شروع به تپیدن کرده بود و چانیول تنها عاشق این ماجرا بود که برای عشقش هرکاری میکرد. چانیول "یاقوت سرخ" بود شاید سرخیش رو از عشق اتشین توی قلبش میگرفت. عشقی که با دیدن عکس خندونش شروع شده بود و زبونه میکشید تا کل وجود, چانیول رو توی عشق بسوزونه و خاکسترش کنه و چانیول کی بود تا بتونه اون ا