تهیونگ با تمام وجود آماده بود که در خونه همسایه ی مردم آزار و عوضیش رو بزنه و همون بلندگوی لعنتیش رو مستقیم فرو کنه توش، چون واقعا دیگه از این همه سر و صدا خسته شده بود! ولـی شـرایط بـا درامـر اونطـور کـه برنـامشـو ریخـتـه بـود پیـش نـرفـت... "...تو چرا نمیای شریک جرمم شی که فکر لو دادنم از سرت بپره...؟" "من اهل سر و صدایی که شما بهش میگید موسیقی نیستم..." "میتونی فقط بـرام جیـغ بزنـی..." "میخوای واسه آهنگتون جیـغ بزنـم؟!" "میخوام زیـرم جیـغ بزنـی...!"
5 parts