وقتی به وسط جنگل رسید، با صورتی بی حس ولی چشمهایی غمگین، روی زمین خاکی زانو زد و اهمیتی به کثیف شدن لباس های گرون قیمتش نداد. دست هاش رو به ارومی سمت گردنش برد و مار سفیدش رو که خودش رو محکم دور گردن تهیونگ حلقه کرده بود، گذاشت.با کمی نوازش، مار سفید رام شده رو توی دستش گرفت و روی زمین گذاشت. مار سفید که از دوری صاحبش به شدت ناراضی بود، به سرعت خودش را به سمت پاهای پسر برد و خودش رو دور پسر حلقه کرد که با حرف پسر، حلقه اش رو دور پسر محکم کرد: _برو جی کی، برو و پیش خانوادت برگرد. جای تو توی اون عمارت نفرین شده نیست. نمیخوام تنها دارایی که دارم از بین بره. برو و خوش باش. و بعد، بی توجه به ماری که عاشقش بود، از خودش جدا کرد و با گذاشتنش روی زمین، به سرعت از جنگل خارج شد... .・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・ Name: Λευκό φίδι (مار سفید) Gente: mafia, romance, fantasy, fluf, smut? Couple: vkook... Author: nikol Start: 2021.12.20 (20 December) finished: ... .・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・ توضیحات درباره فیک رو میتونین در پارت intro بخونین. اگه فوبیای مار دارین، بدونین که بعضی از عکس های پارت عکس مار هستش. گفتم شاید راحت نباشید. امیدوارم خوشتون بیاد^^