_تو جرات میکنی برام شرط بذاری؟! تهیونگ چشمهاش رو بست و به سرعت داد زد. _دوست پسرم شو!! جیمین بهت زده خندید و متقابلا فریاد زد: _چی؟! تو...چی گفتی؟! دیوونه شدی؟! من ازت متنفرم!! _ب...رام مه...مهم نیست. ب...بهم در..دروغ بگو که دو...دوستم دا...ری. دوستپ...پسرم شو منم...بابا رو راضی م...میکنم. جیمین به طرف تهیونگ هجوم برد و یقهش رو توی دستهاش گرفت با خشم غرید: _تو یه عوضی رقت انگیزی که همیشه باعث می شی حالم ازت بهم بخوره. تو هیچ وقت نمیتونی منو به دست بیاری تهیونگ. اینو تو کلهی پوکت فرو کن. تو یه احمقی!! -- - زنده به گور - وضعیـت آپ : درحـال آپ - 𝗡𝗮𝗺𝗲: Buried Alive - 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Romance . Angst . Smut . Action . Hursh . Mystery . Criminal . Verse - 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: VMIN/ MINV. JIKOOK/KOOKMIN .Secret - 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: Youra | @SetMeFreeJim