وقتی همه دنیا به خواب میروند، من با خاطرات گذشتهام بیدار میمانم. خاطراتی که هر بار تکه ای از قلبم را با خودش می برد در این دنیای شلوغ، تنهاترین فرد روی زمین منم؛ کسی که برای شنیدن صدای خودش فریاد میزند. کلماتم در گلویم حبس شدهاند، انگار کسی میخواهد آنها را برای همیشه دفن کند............ داستان دردهایی را مینویسم که با ما زاده میشوند و تا آخرین نفس همراهمان میمانند.~