- خوبی؟
تیونگ از جاش بلند شدو بدون اینکه نگاهی به لوکاس بندازه سری تکون داد و از کنارش رد شد
- فکر کنم قرار بود تو کشتی منتظر بمونی.
تیونگ لحظه کوتاهی سرجاش وایستاد، رو پاشنه پاش چرخید و با قدمای اروم برگشت سمت لوکاس، انگشتای کشیدشو از رو شونه تا بازوی لوکاس کشید و تو نزدیکترین فاصله بهش قرار گرفت.
لوکاس که دیگه اخلاق تیونگو به خوبی میشناخت سعی کرد نقطه ضعفی از خودش نشون نده و همونجوری سرجاش موند- و منم فکر میکردم اونی که حد و حدود بقیه رو تعیین میکنه یکی دیگس نه تو! اشتباه میکردم؟!
لوکاس مستقیم تو چشمای براق تیونگ نگاه کرد
- منم قرار نبود حد و حدودتو برات مشخص کنم.
انگشتای تیونگو از رو شونش کنار زد و ادامه داد
- رئیس فهمیده با یکی درگیر شدی و الان میخواد ببینتت.
تیونگ نگاه سردشو از لوکاس گرفت و تنه ای بهش زد و برگشت سمت ورودی کشتی.
──────
با ورود تیونگ به عرشه کشتی جکسون صحبتای یوتارو قطع کرد و با قدمای بلند سمتش رفت، تقریبا همهی اعضای باند میدونستن هیچکس مثل تیونگ برای وانگ جکسون مهم نیس، البته حد این مهم بودن هنوز سکرت بود و کسی نمیدونست شایعه ای که درباره رئیس باند و تیونگ پخش شده درسته یا دروغ ولی کسیم جرات نداشت اینو از جکسون یا تیونگ بپرسه.
یه سریا میگفتن تیونگ جای برادر ناتنیه جکسونه و از زمانی که خانوادشو از دست داده با جک بزرگ شده برای همین خیلی براش مهمه ولی شایعه ای که بیشتر ازین پخش شده بود و عده بیشتریم قبولش داشتن چیز دیگه ای بود.
اینکه تیونگ معشوقه رئیسشون بود و جکسون به طرز عجیبی اونو دوست داشت ولی بازم هیچکس نمیتونست اینو تایید کنه چون هرچی که بین اون دو نفر اتفاق میوفتاد پشت درای بسته اتاق جکسون بود و هیچکس اونارو تو ملاعام باهم نمیدید.
تیونگ به دو قدمی جکسون رسید ولی برعکس تمام اعضا که وقتی رئیسشونو میدیدن تا کمر خم میشدن تنها عکس العملی که داشت پایین اوردن ماسک حریر سیاه رنگش و به رخ کشیدن نیشخند مسحور کنندش بود.
جکسون لحظه ای تو سکوت غرق تماشای مجسمه زیبای جلوش شد و بعد ازچند لحظه با سرش بهش علامت داد که دنبالش بیاد.
جمین که کنار یوتا شاهد همه چی بود با حرص سری تکون داد و به سمت دیگه عرشه رفت.──────
- یادمه بهت گفته بودم تا وقتی زخمت کاملا خوب نشده حق نداری اتاقتو ترک کنی، یادته؟
ESTÁS LEYENDO
eu.pho.ri.a﹔
FanficSummary : جهیون پسر رئیس بزرگترین باند خلاف لس انجلس طی درگیری های زیادی که با باند رقیبشون دارن با فردی به اسم تیونگ که معشوقه رئیس باند مقابلشونه اشنا میشه و به شدت عاشقش میشه، ولی ایا دونفر از دو باند خلاف که از قدیم باهم مشکلات زیادی داشتن میتو...