Part 6﹔

443 76 57
                                    


به سختی رو پاش وایستاد
بعد از یکم تلوتلو خوردن با یه دستش به دیوار کنارش تکیه کرد و لنگ لنگان به سمت تاریکتر کوچه رفت تا از سمت دیگش خارج شه
حداقل اون برگه الان پیشش بود و همین باعث میشد یکم ازون حس مزخرفی که به وضع الانش داشت کم شه

چند قدم که جلوتر رفت تازه متوجه 3 تا مردی شد که ظاهرا تازه از بار بیرون اومده بودن و کاملا مست بودن
اهمیتی نداد و سعی کرد بدون کمترین جلب توجهی از کنارشون رد شه
با وجود درد شدید زخمش تکیه‌شو از دیوار کنارش گرفت، تلاششو کرد قدماشو معمولی برداره و به ارومی از کنارشون رد شد

با گذشتن از کنار نفر سوم نفس راحتی کشید
چند قدم دیگه که جلو رفت تازه فهمید اون کوچه نفرین شده بن بسته
حس کرد یه تشت اب سرد رو سرش خالی کردن، همین الانشم جلوی لباسش بخاطر خونریزی که داشت تقریبا خیس شده بود و برگشتن اون همه راه براش زیادی سخت بود.

به دیوار پشتش تکیه زد و بعد از یه مکث کوتاه انرژیشو جمع کرد تا برگرده که یهو گوشه استینش توسط شخصی کشیده شد

- گم شدی عروسک؟

مرد قدبلند موزردی با لبخند نفرت انگیز و دندونای خرابی که بدجور تو ذوق میزد گفت
تیونگ سعیشو کرد باهاش چشم تو چشم نشه و بدون اینکه اهمیتی بهش بده دستشو کشید و از کنارش رد شد ولی مرد سمجتر ازین حرفا بود و با دوتا قدم بلند خودشو بهش رسوند و کاملا جلوی راهشو گرفت

تیونگ اخم پررنگی کرد و نگاه بدی بهش انداخت که بره کنار
ولی نگاه مرد پایینتر اومد و درست روی تیشرت خونی تیونگ که سعی داشت با دستش بپوشونتش ثابت موند

- حالت خوب نیس عزیزم؟ بیا بریم کمکت کنم

مرده گفت و جلوتر اومد و این دفه مچ دستشو چسبید
تیونگ که کفری شده بود بدون توجه به هیکل گنده مرد دست دیگشو مشت کرد و مشت محکمی به صورت اون عوضی زد
ولی با این کارش توجه دو نفری که پشت سرشون بودنم جلب شد و به سمت دوستشون اومدن

مرد برای لحظه کوتاهی مکث کرد و دستشو عقب کشید و انگشت شستشو گوشه لبش رو خونی که ازش میزد بیرون کشید
حالا دوباره داشت با نیش بازی که به خاطر پارگی کنار لبش حتی کریه تر هم شده بود نگاش میکرد

- ولم کن!

تیونگ با لحن جدی اخطار داد و با ترس یه قدم عقبتر رفت

- ولت کنم؟ تازه پیدات کردم خوشگله

مرد با قدمای بلند به سمتش اومد و تیونگ با سرعت عقب پرید
انقد عقب رفت که دیوار رو پشت سرش حس کرد.

Kamu telah mencapai bab terakhir yang dipublikasikan.

⏰ Terakhir diperbarui: Mar 11, 2021 ⏰

Tambahkan cerita ini ke Perpustakaan untuk mendapatkan notifikasi saat ada bab baru!

eu.pho.ri.a﹔Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang