+ دکتر کیم ... دکتر
سهون در حالی توی راهرو سعی میکرد خودشو از بینه دانشجوعا بکشه بیرون استادشو صدا میکرد ولی بین اون همه سر و صدا قطعا نمیتونست توقعی داشته باشه که صداش شنیده بشه ...
دکتر کیم درگیره افکارش تند تند قدم برمیداشت تا زودتر به کلاسه بعدیش برسه ...
+ دکتر ... میتونم چند لحظه وقتتون رو بگیرم .
با شنیدنه صداش پاهاش به زمین میخ شد ... صدایی که درست از پشته سرش میومد ... صدایی که قلبش به خوبی باهاش اشنا بود ...
نفسه عمیقی کشید و خودشو جمع و جور کرد و برگشت ...
-مشکلی پیش اومده اقای اوه ؟
سهون نا مطمئن به اخمای درهمش نگاه کرد و برای چند ثانیه از کارش پشیمون شد ولی دیگه دیر شده بود ...
+ دکتر...خب ... چطوری بگم بهتون ...
دکتر کیم به ساعتش نگاه کرد ... داشت دیرش میشد ...
-اگر نمیتونی بگی پس بهتره هیچوقت نگی و وقته دیگرانو نگیری ... روز خوش .
با لحنه خشکی گفت و قدماشو به سمته کلاسه بعدیش برداشت .سهون با دهنه باز به جای خالیش خیره شد ...
+ این دیگه چه مدلشه ؟...
با ضربه محکمی که شونش خورد سرشو ارود بالا و به بکهیون خیره شد ..
-چته هون چرا رفتی تو برهوت ؟!
+ الان یه اتفاقی افتاد ؟
بکهیون با تعجب و کمی نگرانی بهش خیره شد ...
-چه اتفاقی ؟
+ استاد کیم در عرض سه ثانیه رید بهم و رفت .
بکهیون اول با چشمای گرد نگاش کرد ولی به ثانیه نکشید که لباش کشیده شدن داخله دهنش تا از ترکیدن احتمالی جلوگیری کنه ...
+ بخندی میزنم لهت می...
همین یه جمله کافی بود تا بکهیون از خنده بترکه و اب دهنش صورته سهونو رگباری هدف بگیره ...
+ کثافته چندش حال بهم زن گه زدی تو صورتم ...
بک بیتوجه به فحشاش بلند بلند میخندید ...
نگاهه حرصیی بهش انداخت و کوبید توی سرش
+ زهرمار چه مرگته اینطوری میخندی-اخه ... اخه دقیقا همین یه ربع پیش داشتی میگفتی دکتر کیم رو حرفت حرف نمیزنه و برات احترام قائله ... ریدی که با این اعتماد به سقفت .
در حالی که رگه های خنده توی صورت و صداش موج میزد گفت و سهون حرصی تر از قبل بهش تنه زد و راه افتاد سمته کلاسش ...
-یااااا حالا قهر نکن ...
دنبالش راه افتاد ولی سهون همچنان بی اهمیت بهش تند تند پله هارو پایین میرفت تا به کلاسش برسه ...
![](https://img.wattpad.com/cover/252511991-288-k871850.jpg)
ESTÁS LEYENDO
𝐌𝐚𝐬𝐭𝐞𝐫 𝐊𝐢𝐦
Romanceعشق چیزیه که هیچ حد و مرزی نداره ... پایانی هم نداره ... عشق مثله یه محرکه ، محرکی برای زندگی ... ولی برای عاشق بودن باید بهاشو بپردازی ... بهایی که شاید قلبتو تیکه تیکه کنه ... ❤ دوشاتی ❤ 🥀 کاپل : هونهو 🥀 ژانر : رومنس ، اسمات 🥀 نویسنده : 𝑩...