پارتی

1.4K 175 26
                                    

جنی داشت حاضر میشد که صدای پیامک گوشیش اومد

سریع رژ لبشو زد و بلند شد سریل دستی به لباس هاش کشید و بدو بدو از پله ها پایین اومد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

سریع رژ لبشو زد و بلند شد سریل دستی به لباس هاش کشید و بدو بدو از پله ها پایین اومد

از در خونه بیرون اومد و لیسارو دید که خیره نگاش میکرد

از در خونه بیرون اومد و لیسارو دید که خیره نگاش میکرد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

استایل جنی

استایل لیسا

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

استایل لیسا

از پله های در خونه پایین رفت و روبه روی لیسا وایستاد

لیسا نگاه دیگه ای بهش انداخت و در ماشینو باز کرد

_بشین
لیسا گفت و وقتی جنی نشت خودشم سوار شد

جنی همینجور که نشسته بود با خجالت سرشو پایین انداخته بود

با صدای لیسا سرشو برگردوند
_مرسی که اومدی

جنی به ارومی گفت
_کاری نکردم

نیم ساعتی بود تو راه بودن جنی با کلافگی گفت
_کجا میریم چراع نمیرسیم؟

لیسا پوزخند کم رنگی زد و گفت
_میریم خارج از شهر
و بیشتر گاز داد

جنی با تعجب بهش نگاه کرد
_یع.. یعنی چی؟

لیسا چیزی نگفت که جنی با چشمای ترسیدش نگاش کرد

_لیسا گفتم منو کجا میبری؟
نگه دار میخوام پیاده شم

جنی گفت و سعی کرد درو باز کنه ولی قفل بود

_هی هی نترس نمیخوام بدزدمت که
یه جای خوشگل هست میخوام ببرمت اونجا

لیسا گفت و با دست به نوری که از دور میومد اشاره کرد
_اونجاس

جنی آروم تر شده بود و رد دست لیسارو دنبال کرد
وقتی نور رو دید که هی بهشون نزدیک تر میشد خیالش راحت شد

بعد 5 دقیقه به اونجا رسیدن یه کلاب رو باز بود و کلی ادم توش داشتم مینوشیدن میرقصیدن و شنا میکردن

بعد 5 دقیقه به اونجا رسیدن یه کلاب رو باز بود و کلی ادم توش داشتم مینوشیدن میرقصیدن و شنا میکردن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جایی که رفتن

لیسا جلوی انجا پارک کرد و گفت
_پیاده شو

جنی با ترس بهش نگاه کرد
_و.. ولی... ما معروفیم ا.. اگه مارو بشناسن.. و خبر هامون پخش شه چی؟
تو قرار بود منو یه جای خالی ببری

لیسا پوفی کشید و دستشو گشید و از ماشین بیرون اورد

_انقدر لوس نباش اینا همه مستن و چیزی نمیشه

و اونو کشون کشون
به سمت ورودی برد جنی همینجور داشت به دورو بر نگاه میکرد

لیسا جنی رو روی صندلی نشوند و به بارمن گفت
_دوتا ویسکی

به جنی که داشت با استرس نشسته بود نزدیک تر شد و دستشو دور کمرش حلقه کرد که اون تو جاش پرید
_چکار میکنی؟

لیسا سرشو نزدیک گوشش برد و گفت
_نترس من همیشه با دوستام میام اینجا

جنی سری تکون داد و ویسکی که جلوش قرار گرفت رو مزه کرد

لیسا لیوانشو یه جا سر کشید و دست دیگشم دور کمر جنی حلقه کرد

و به خودش چسبوندش

جنی بهش نگاه کرد و لبشو گاز گرفت

لیسا بوسی روی گردنش گزاشت و گفت
_بریم برقصیم

بلند شد و منتظر به جنی نگاه کرد

جنی با گونه های سرخ نگاش کرد و گفت
_م.. من نمیخوام خودت...
با کشیده شدن دستش و پرت شدن تو بغل کسی حرفش نصفه موند و از پایین به لیسا نگاه کرد
_گفتم برقصیم

و لیسارو وسط جمع کشوند

از کمر جنی گرفت و شروع به رقصیدن کرد

جنی با سنگینی نگاهی به پشتش نگاه کرد که یه پسر با دوستاش بود و داشت به باسنش نگاه میکرد لبشو محکم گاز گرفت و توجهی نکرد

لیسا با دیدن این کار جنی به پشت سر جنی نگاه کرد و با دیدن اون پسرا کاپشنش رو در اورد و دور باسن جنی بست

جنی نگاهی بهش انداخت و با دیدن اخمش فهمید که اونم میدونه
_لازم نبود من...

_ساکت باش جنی وقتی اینجوری لباس میپوشی همین میشه!

و به دامنش اشاره کرد

دست جنی رو کشید و به سمت اتاق های وی ای پی بردش

جنی رو روی تخت انداخت و روش خیمه زد

_چکار میکنی برو اونور
جنی گفت و با دستاش لیسارو هل داد

لیسا سرشو نزدیک گردنش برد و بوسی روش گزاشت

_متاسفام نمیتونم تحمل کنم

و شروع به مارک کردن گردنش کرد



اینم پارت جدید گفتم بعدی طولانیه😂😎
ووت فراموش نشه بوس بای❤️

kill this love|𝗷𝗲𝗻𝗹𝗶𝘀𝗮✔Where stories live. Discover now