لیسای حشری

2K 216 15
                                    

Jennie POV:
جنی که داشت مثل دیونه ها کمد رو خالی می‌کرد بلاخره خسته شد و روی تخت ولو شد
_هیچی نیست که بپسندم عرررر
با خودش غر غر کرد
با شنیدن صدای گوشیش که خبر پیام اومدن رو میداد گوشیش رو ورداشت و به پیام لیسا نگاه کرد

Jennie POV:جنی که داشت مثل دیونه ها کمد رو خالی می‌کرد بلاخره خسته شد و روی تخت ولو شد_هیچی نیست که بپسندم عرررربا خودش غر غر کردبا شنیدن صدای گوشیش که خبر پیام اومدن رو میداد گوشیش رو ورداشت و به پیام لیسا نگاه کرد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


از پیام ها بیرون اومد و به استایلیس خصوصیش پیام داد
+برای فردا یه لباس خیلی سکسی برام آماده کن
_باشه جنی فقط چه رنگی میخوای
جنی با خودش یکم فکر کرد و در آخر گفت
_سفید مشکی

بعد یه دوش گرفتن کوتاه به تختش برگشت و با گزاشتن چشم بندش و خاموش کردن چراغا به خواب رفت

Lisa POV:
برای بار دوم به پیام هامون نگاه کردم و لبخندی زدم

چراغ هارو خاموش کرد و با فکر به جنی به خواب رفت


اینم پارت جدید فیز ببرین😂
قسمت بعدی خیلی مهمه پس ووت یادتون نره بوس بای💜

kill this love|𝗷𝗲𝗻𝗹𝗶𝘀𝗮✔Where stories live. Discover now