چکار میکنی؟

1.9K 216 19
                                    

Jennie POV:
صبح شده بود و وقتش بود
لباسم اماده بود و واقعا دوستش داشتم

Jennie POV:صبح شده بود و وقتش بودلباسم اماده بود و واقعا دوستش داشتم

Hoppla! Dieses Bild entspricht nicht unseren inhaltlichen Richtlinien. Um mit dem Veröffentlichen fortfahren zu können, entferne es bitte oder lade ein anderes Bild hoch.

اماده شده بودم
نگاهی به استایلم تو اینه انداختم

اماده شده بودم نگاهی به استایلم تو اینه انداختم

Hoppla! Dieses Bild entspricht nicht unseren inhaltlichen Richtlinien. Um mit dem Veröffentlichen fortfahren zu können, entferne es bitte oder lade ein anderes Bild hoch.

میکاپش👆🏻

همه چی خوب بود
گوشیم زنگ خورد و بعله کای بود
جواب دادم
_بعله
_تونستی لباس پیدا کنی؟
_ارع تو چی لباس مناسبی پوشیدی؟
_اهوم پس اوجا میبینمت بای بای
_اوکی بای فقط امیدوارم لباست تا نافت باز نباشه
با خنده گفت و بدون توجه به اعتراضای کای گوشی رو قطع کرد

Lisa POV:

اماده شدم و از خونه بیرون زدم سوار ماشین شدم و به راننده گفتم حرکت کنه
مشتاق بودم ببینم جنی چی پوشیده
نگاهی به خودش انداخت و پوزخندی زد

حتما از لباس های لیسا خوشش میومد

میکاپش هم مثل همیشه بودجلوی در سالن برنامه رسیدو با دیدن حجم زیادی از فنها اهی کشیددر ماشینو باز کرد و طرفدارها به سمتش هجوم اوردنبا دیگاردا کمکش کردن به داخل بره و بلاخره تونستنفس راحتی کشید و به سمت اتاق پشت صحنش رفت

Hoppla! Dieses Bild entspricht nicht unseren inhaltlichen Richtlinien. Um mit dem Veröffentlichen fortfahren zu können, entferne es bitte oder lade ein anderes Bild hoch.

میکاپش هم مثل همیشه بود
جلوی در سالن برنامه رسید
و با دیدن حجم زیادی از فنها اهی کشید
در ماشینو باز کرد و طرفدارها به سمتش هجوم اوردن
با دیگاردا کمکش کردن به داخل بره و بلاخره تونست
نفس راحتی کشید و به سمت اتاق پشت صحنش رفت

برنامه تا 10 دقیقه دیگه شروع میشد و اون به سمت صندلیش رفت و روش نشست

جنی وارد شد و سریع خودشو اماده کرد
و وارد سالن اصلی شد
سالن پر شده بود و همه سر جاشون بودن سمت صندلیش رفت و روش نشست

لیسا با دیدنش چشماش گرد شد
با خودش گفت
"پشمام چقدر خوشگل شده"
20 دقیقه از برنامه گذشته بود و لیسا همینجور به جنی نگاه میکرد که با لرزیدن گوشیش تو جیبش اونو بیرون کشید

لیسا با دیدنش چشماش گرد شدبا خودش گفت"پشمام چقدر خوشگل شده"20 دقیقه از برنامه گذشته بود و لیسا همینجور به جنی نگاه میکرد که با لرزیدن گوشیش تو جیبش اونو بیرون کشید

Hoppla! Dieses Bild entspricht nicht unseren inhaltlichen Richtlinien. Um mit dem Veröffentlichen fortfahren zu können, entferne es bitte oder lade ein anderes Bild hoch.

با دیدن لیسا که به سمت پست صحنه میرفت هوفی کشید و به اونجا رفت

انم پارت جدید ووت ها کمه ها پارت بعد رو دیر میزارم ووت این کم باشه😒
کامنت فراموش نشه بوس بای❤️

kill this love|𝗷𝗲𝗻𝗹𝗶𝘀𝗮✔Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt