My Cute Hybrid

پارت2

با تکون های شدیدی از خواب بیدار شدم
سردرد بدی داشتم و سرم گیج میرفت چندبار پلکامو بهم زدم تا دیدم واضح شد وتونستم اتفاقات قبل از بیهوش شدنمو به یاد بیارم

با وحشت به جایی سفتی که نشسته بودم چنگ زدم که با یه سطح فلزی مواجهه شدم دور واطرافم شدیدا تاریک بود ونمیدونستم تو چه ساعتی از شبانه روز هستیم

به خاطر تکون های شدیدی که میخوردم متوجه شدم تو یه کامیون هستم

دستامو یکم دور واطرافم کشیدم که به جسم نرمی برخورد کردم با وحشت دستمو عقب کشیدم ولی با ندیدن واکنشی دوباره با احتیاط دستمو جلو بردم و سعی کردم اون جسمو لمس کنم

یکم که بهش دست کشیدم متوجه شدم یه فرد ریزه میزه کنارم دراز کشیده وتو خودش جمع شده

صورتمو بردم نزدیک تر وسعی کردم از بوش بفهمم که چه موجودیه
نفس عمیقی کشیدم که بوی شیرین پرتغال رو حس کردم
سرمو نزدیک تر بردم واز جایی که فک میکردم گردنش باشه بیشتر بو کشیدم
از شیرینی بوش چشامو بستم که صدای ناله های ریزی ازش شنیدم

یکم ازش فاصله گرفتم و دستمو رو شونش گذاشتم وآروم تکونش دادم:هی

یکم نق نق کردو بلاخره از جاش بلند شد اولش چیزی نمیگفت و فقط ناله های ریزی از دهنش بیرون میومد حدس میزدم که اونم الان سردرد و سر گیجه داشته باشه

آروم شونه اشو گرفتم تا ثابت نگهش دارم بعداز چن ثانیه که فک میکنم تونست موقعیتشو درک کنه جیغی کشید وازم فاصله گرفت

_هی هی آروم باش من کاری باهات ندارم

میتونستم بوی پرتغالیشو حس کنم که یکم به ترشی میزد واین ینی ترس بیش از حد

سعی کردم فورمونامو آزاد کنم تا آرومش کنم
_من باهات کاری ندارم نگا کن منم مث تو یه هیبریدم

با تردید جلو اومد ومن تونستم صدای آرومشو بشنوم
_توکی هستی؟ اینجا کجاست؟

اهی از سر بی اطلاعی کشیدم
_منم نمیدونم وقتی چشمامو باز کردم اینجا بودم مث اینکه توی یه کامیونیم تومیدونی چه خبره؟

با شنیدن صدای فین فینش متوجه شدم به گریه افتاده
آروم دستمو رو شونه اش گذاشتم و تو بغلم کشیدمش
دستمو دور کمرش حلقه کردم وآروم پشتشو نوازش کردم
خودشو تو بغلم جمع کرد ومن تونستم گوشای گربه ایشو که به زیر گردنم کشیده میشد تشخیص بدم

بوی پرتغالش تلخ شده بود ومن واقعا دلم میخواست آرومش کنم

پس بدن ریزه میزشو بیشتر تو بغلم فشردم و سعی کردم با حرفام آرومش کنم
_هیش چیزی نیس آروم باش من پیشتم حواسم بهت هست
فین فینی کردو سرشو تو سینم فرو برد
لبخندی به کیوتیش زدم و گوشاشو نوازش کردم