حدود بیست دقیقه طول کشید تا به دکه بستنی فروشی برسه.
به محض رسیدنش دستشو به پیشخوان رسوند و کمی بهش تکیه کردسمتم چرخید و با ذوق برام دست تکون داد
لبخند مستطیلی بزرگش از همینجا هم مشخص بود
خنده ای کردم و دستمو براش تکون دادمسمت فروشنده که با لبخند مهربونی به ذوقش خیره شده بود چرخید
دم بلندش پست سرش دائم تکون میخورد و نشون میداد صاحبش چقدر خوشحالهبه پهلو رو نیمکت نشستم و آرنجمو به پشتیش تکیه دادم
چونه امو رو ساق دستم گذاشتم و به تهیونگ خیره شدم
همونطور که ازش خواسته بودم برای من یه بستنی شکلاتی خرید و برای خودش یه وانیلیشوبستنیارو دستش گرفت و سمت من ایستاد
تعادلش بهتر شده بود و میتونست رو پاهاش بایسته
قدمهای آرومی برمیداشت و با اخم به زمین زل زده بود تا چیزی جلوی پاهاش نپرهتقریبا یک سوم راهو اومده بود که نگاهش به دستاش و بستنیای آب شده افتاد
بلافاصله لباش آویزون شد و گوشای مخملیش رو موهای قرمزش افتادنسرشو بالا آورد و با همون چشایی که از اینجا هم میتونستم ببینم خیس شدن بهم خیره شد
به سختی جلوی خودمو گرفتم تا از جام بلند نشم برم تو بغلم فشارش بدم و صورتشو غرق بوسه کنم
خنده ای کردم و صدامو کمی بالا بردم
_ته اشکالی نداره تا موقع غروب وقت داریمسرشو آروم به نشونه مثبت تکون دادم ولی گوشا و لباش همچنان آویزون بودن
دوباره راه اومده رو برگشت و نونای بستنی تو دستشو تو سطل کنارش انداخت
ایندفعه برای خودش بستنی توت فرنگی خریده بودبا دیدن بستنی گوشاش از حالت خمیده در اومد و تشخیص اینکه دوباره ذوق زده شده اصلا سخت نبود
اینبار سعی میکرد قدمهاشو تند تر برداره و چهارچشمی مراقب بستنی هاش بود
بدون اینکه حواسش باشه داشت خیلی بهتر از قبل قدم برمیداشت که این خوشحالم میکرد
انگار روشم واقعا داشت جواب میدادتو زمانی که قبلا باهاش یک سوم مسیرو اومده بود اینبار نصفشو اومد ولی بازم با دیدن بستنی های آب شده سرجاش ایستاد
اینبار سرشو بالا نیاورد و همونطور به دستاش خیره شد
از جام بلند شدم و با قدمهای بلند خودمو بهش رسوندمبه محض رسیدن بهش متوجه چن قطره اشک کوچیک رو گونه های هلوییش شدم
دستمو زیر چونه اش بردم و با ناباوری به چشمای خیسش خیره شدم
_خدای من؛ تهیونگجلو رفتم و با حلقه کردن دستم دور شونه هاش تو بغلم گرفتمش
سرشو به سینه ام تکیه داد و هق هق های آرومش بلند شد
YOU ARE READING
My Cute Hybrid
Werewolfاین فیک یه داستان صافت وروتین ملایم داره سعی کردم صحنه هاشو طوری بزارم که از چشما ودهنتون اکلیل بریزه😂 کاپل} _کوکوی _مینیون(همون یونمینه فقط برعکسه😂) _نامجین ژانر} _درام _رمنس _اسمات _امگاورس _ددی کینک _امپرگ توجه} _اگه امپرگ دوس ندارید اصلا این ف...