CHAPTER 4

3.3K 567 365
                                    

یونگی

هوسوک قفل در رو باز کرد و داخل شدیم

_امیدوارم ازش خوشت بیاد

+جای بزرگیه...من خونه های بزرگ رو دوست دارم

_خب باعث خوشحالیه....اینجا 6 تا اتاق داره که دوتاش اتاق خواب من و توعه و دوتای دیگه واسه کار و دوتای باقی مونده هم اتاق های مهمان

پ.ن{اصلا فکرشم نکنید اینا تو یه اتاق و یه تخت بخوابن}

_هر اتاق سرویس بهداشتی داره ولی طبقه پایین و توی حیاط هم هست....خب، نظرت چیه؟؟؟
دوستش داری؟؟؟

+اوهوم، خیلی قشنگه....فقط....

نمیدونستم اشکالی داره که این حرفو بزنم یا نه ولی خب باید مطمئن میشدم

+نامزدت....میاد اینجا؟؟؟یعنی....

حرفمو قطع کرد و درحالی که روی پله ها می نشست گفت

_نه اون اینجا نمیاد...چون با ازدواج ما کلی پاپا دنبالمون میکنن و اگه اون بیاد اینجا شک میکنن که کیه....

پ.ن{منظورم از پاپا همون پاپاراتزیِ}

+درسته....پس من فردا وسایلمو جمع میکنم که بیام اینجا

_لطفا همونطور که من اجازه نمیدم مینهی بیاد اینجا توهم هرزه هات رو نیار تو این خونه....
نمیخوام تو این خونه کثافت کاری کنی....

پ.ن{راحت بهش فحش بدین چون خیلی بیشعوره}

+ت....تو الآن گفتی ک...کثافت کاری؟؟؟

چرا همه با ما مشکل دارن؟؟؟
فقط به خاطر یه گرایشی که توش هیچ نقشی نداشتم باید از طرف همه طرد بشم؟؟؟
بابا، دوستام و حالا پسری که فکر میکردم دیدگاهش نسبت به من مثل بقیه نیست....
اون چی میدونه من این چندسال چی کشیدم؟؟؟
اون هیچی نمیدونه....نمیدونه 6 سال تحمل حرفای مردم و نگاه های سرد پدرم چقدر سخت بوده....ولی دیگه بسه....اینهمه سال تمام ناراحتی هام رو ریختم تو خودم و نتیجش شد یه بیماری مسخره که مجبورم از همه مخفیش کنم....
من نمیتونم جواب مردم و بابام رو بدم ولی میتونم جواب پسر رو به روم رو بدم که، نمیتونم؟؟؟
پسری که دیروز با لبخندش و لحن گرمش فکر کردم با بقیه فرق داره ولی اونم یکیه مثل همه....

+کثافت کاری؟؟؟تو چی میدونی ها؟؟؟
چی میدونی گی بودن چقدر سخته....چی میدونی که هردفعه بهت بگن کثیف چقدر سخته....
من خودم نخواستم از پسرا خوشم بیاد....
این دست من نبود لعنتی....
تو فکر میکنی من راضیم و هیچ مشکلی ندارم؟؟
نه راضی نیستم چون 6 ساله که به خاطر این گرایش کوفتی همه طردم کردن از بابام گرفته تا دوستام....
هرکی پیدا میشه یه زخم زبون بهم میزنه...
درست مثل تو روی این زخم نمک میپاشه و نمیزاره کهنه شه....
تو هیچ حقی نداری که باهام اینطوری حرف بزنی جانگ هوسوک....

MARRY ME??Where stories live. Discover now