ايستگاه آخر (بخش اول)

416 118 78
                                    

*در حالي كه دارد كلاه پليسي اش را به سر ميگذارد،از آيينه ماشين به شما نگاه ميكند*

-خب...چطوره حالا كه صبحونه تون رو ميل كردين راه بيوفتيم؟

*بدون اينكه منتظر جوابي از شما بشود استارت ماشين را ميزند و راه مي افتد*

-و براي آخرين بار...اگه ببينم كسي دوباره رفته سراغ چمدون كلاه هام و واسه خنده سرش كرده همينجا همه رو پياده ميكنم!

*دستي به لبه كلاهش ميكشد*

-حالا...كجا بوديم؟ درسته! ميخواستيم درباره ژانر ها حرف بزنيم.

قبل از اينكه شروع كنيم، بايد بدونيد كه وقتي ميخوايد يه فيكشن يا يه داستان رو،با هر ژانري كه ميخوايد شروع كنيد، حتما قبلش يه عالمه فيلم، سريال و كتاب درباره اون موضوع ببينيد و بخونيد. چون مهمه توي اون فضا قرار بگيريد تا بتونيد بهترين حس رو به مخاطب تون منتقل كنيد.

اول از همه از يه ژانر پرطرفدار شروع ميكنيم: پليسي-معمايي

قدم اول و در واقع، يكي از مهم ترين قدم ها توي نوشتن اين ژانر تحقيقه. اگه ميخوايد درباره يه دزدي بانك بنويسيد، بايد درباره دزدي هاي مختلف بانك كه توي واقعيت اتفاق افتاده و چطوري پيش رفته تحقيق كنيد. اگه داريد درباره پليس مواد مخدر و اينكه چطوري كار ميكنن بنويسيد باز هم بايد درباره اش تحقيق كنيد. هم راه و روش پليس هاي داستانت رو ياد بگير و هم دزد هاش. مهم نيست كه توي نوشته ات كدوم آدم بده است و كدوم آدم خوبه، براي اينكه بتوني همچين داستاني بنويسي،بايد هر دو طرف رو خوب بشناسي.

قدم دوم، درست كردن ماجراست. اينكه يه عمليات چطور ممكنه پيش بره،كجاها ميتونه اشتباه بشه و... خيلي چيز هاي ديگه كه به داستانت بستگي داره. حواست باشه كه توي ژانر پليسي، تقريباً بايد توي هر پارت هيجان رو نگه داري و يهو فضاي داستانت بي جون و بي اتفاق نشه. از هر نوع اتفاق، چه كوچيك چه بزرگ هم استفاده كن و تنش داستانت رو حفظ كن.

قدم سوم، احساسات شخصيت هاست. درسته كه توي هرررر ژانر و هررر نوع داستاني احساسات شخصيت هات بي اندازه مهم هستن، اما توي ژانر هاي هيجاني و ژانر هايي كه اتفاقات، بيشتر از شخصيت هات مد نظرت هستن، بايد طور ديگه ايي درباره احساساتشون بنويسي. مثلا اگه يكي از شخصيت هات از يه چيزي ناراحته، تو نميتوني اين ناراحتي رو براي مدت خيلي طولاني كش بدي و درباره اش حرف بزني چون اينطوري باعث ميشه از داستان اصلي ات بيوفتي.

پ.ن: ولي يه طوري ننويسي كه يهو شخصيتت امروز خواهرش مرده فردا شاد و شنگول در حالي كه واسه همه يه بسته دونات خريده برميگرده سر كارش ها:/ اينكه چطوري با ناراحتيش كنار مياد هنوز مهمه و بايد روش كار كني!

قدم چهارم، رومنس نوشتن توي اين ژانره. قانون رومنس توي ژانر پليسي يه جورايي مثل قدم سوم ميمونه. قطعا بايد بهش پرداخته بشه، كاپلتون بايد مومنت داشته باشن، درگيري هايي كه توي رابطه هاي هر كسي ممكنه پيش بياد وجود داشته باشه و...
اما همه اينا بايد در كنار ماجراي اصلي تون باشه! حواستون رو جمع كنيد كه تبديل به داستان اصلي تون نشه.

How to write a bookTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang