𝙳𝚘 𝚈𝚘𝚞 𝚃𝚑𝚒𝚗𝚔 𝚆𝚎'𝚕𝚕 𝙱𝚎 𝙸𝚗 𝙻𝚘𝚟𝚎?

اولین نامه

٢٢ اکتبر ٢٠١٢

آ فکرکنم سلام!

یکم دارم خجالت میکشم راستش، تا حالا برای کسی نامه ننوشتم. فکرنکنم تو هم نوشته باشی! کسی هنوز هست که تو سال ٢٠١٢ نامه بنویسه؟! فکر نمیکنم باشه؛ حقیقتش منم اگه راه دیگه ای داشتم، نمینوشتم. اما راه دیگه ای به ذهنم نمیرسه.
به شماره خونه تون زنگ زدم، یه خانمی جواب داد اما تا پرسیدم «منزل هان؟»، «نه» ی سریعی گفت و گوشی رو گذاشت. بعد از اون هرچقدر زنگ زدم، کسی جواب نداد.
هر ساعتی از روز امتحان کردم که شاید مدرسه باشی، شاید بیرون باشی، شاید خوابیدی، شاید تلفن قطع شده!
انقدر پشت خط منتظر میمونم و به صدای بوق هایی که انگار تا ابد ادامه دارن گوش میدم تا بوق ممتد اشغال به صدا درمیاد؛ انگار حوصله ی خط های تلفنم از تلاش بی نتیجه من سر رفته.
تنها نشونه دیگه ای که ازت دارم آدرس خونه تونه.
نمیدونم الان گوشی داری یا نه، اما اونموقع که ازت
خواستم شماره تو بهم بدی تا باهم در ارتباط بمونیم، بهم گفتی که هنوز گوشی نداری و قراره وقتی سال تحصیلی شروع بشه مامانت برات جدید ترین گوشی بازارو بخره.
هنوز برق چشماتو یادمه وقتی میگفتی «جدید ترین گوشی بازار».
برای همینم هست که دارم این نامه رو برات مینویسم، هیچ راه ارتباطی ندارم و این تنها امیدمه.
امیدوارم شماره تو برام بنویسی یا حداقل از حالت باخبرم کنی.
چون اولین باریه که دارم نامه مینویسم، خیلی بهم سخت نگیر. بیشتر از این نمیدونم چی باید بگم.
نمیدونم چقدر طول میکشه تا نامه م به سئول برسه، اما دعا دعا میکنم زودتر جوابمو بدی.

فرستنده: لی مینهو - گوم جین ری١

گیرنده: هان جیسونگ - سئول

.
.

١- شهرستانی ساحلی در استان گانگ وون دو

............................................................................

سلام،
این اولین باریه که داستانی رو توی ذهنم شکل دادم و به خودم جرئت دادم که بنویسمش؛ و تصمیم گرفتم اینجا منتشرش کنم تا اگه دوست داشتید بخونید‌ش و نظرتونو بهم بگید.
این داستان طولانی نیست و درحد ۵ پارت خواهد بود و مبنای شخصیت ها الهام گرفته از اعضاست، اما ویژگی ها و سیر داستان، ساخته و پرداخته ذهن منه.
چون اولین بارمه زیاد بهم سخت نگیرید 😆
امیدوارم دوستش داشته باشید 💛