12

258 38 16
                                    

قربانی، قربانی تولید میکنه...
آدم هایی که ما رو رنج میدن،
خیلی اوقات رنج دیده هایی هستند،
که نتونستن از زخم های خودشون عبور کنن.

.
.
.

رو به روی فواره ی بزرگی که اسب سفیدی وسطش بود و از پوزه ش آب سرازیر میشد نشسته بود. سنگ های کوچیکی رو کنار خودش جمع کرده و گذاشته بود و دونه دونه اون ها رو داخل فرواره دایره شکل مینداخت.

شاید بفیه فکر کنن این سرباز از کارش در رفته و از تماشای فواره و باغ و نور آفتاب لذب میبره، اما سرباز جوان باز هم در دام افکارش که اون رو به دنیای دیگه هدایت میکردن افتاده بود.

افکارش نه تنها آروم نمیگرفتن بلکه اون رو بیشتر و بیشتر به سمت خودشون میکشیدن تا وقتی که سرباز جوان از دنیای واقعی دور بشه.

سنگ دیگه ای پرت شد. اما کسی لویی غیر از لویی اون رو پرت کرده بود.

سرش رو بلند کرد و به محض دیدن کلارک قصد داشت از جا بلند بشه که فرمانده دستشو به معنی نیازی نیست بالا اورد و اون هم کنار لویی روی زمین نشست.

لویی روشو از کلارک برنگردوند و زیر چشمی بهش نگاه میکرد.

وقتی این مرد رو میدید سوالاتی توی ذهنش شکل میگرفت..
سوالاتی که مربوط به هدف و دشمنی زیادش با استایلز میشد. یا اینکه قضیه سفر و کتابچه و چیه و دلیل و اصرار هردو فرمانده و شاه استوارت برای بدیت اوردنش چی میتونه باشه و...

-بپرس

-چ.. چیو؟

-سوالی که ذهنت رو مشغول کرده

به چهره خونسردش که هنوز به فواره نگاه میکرد زل زد.
باید میپرسید؟ یا باعث میشد توی دردسر بیوفته؟

"لویی ایندفعه رو هم ریسک کن.."

گلوشو صاف کرد و مثل کلارک به فواره خیره شد.

-درباره فرمانده استایلز...

با تردید تک تک کلمات رو بیان کرد که کلارک حرفش رو قطع کرد.

-اها خب آماده یه داستان طولانی باش...

لویی آشکارا آهی از سر آسودگی کشید و روبه کلارک کرد تا تمرکز بیشتری روی حرف هاش داشته باشه.

-نه میتونم خلاصه بگم نه میتونم همشو یکجا بگم پس بیا توافق کنیم که هر روز برات کمی از داستانمو تعریف کنم. قبوله؟

با اشتیاق سرشو تکون داد.

-بله فرمانده

-آه بیخیال تاملینسون تا وقتی که تنهاییم لازم نیست اینطوری صدام کنی راحت باش و بگو کلارک

سرشو تند تند تکون داد.

-نمیتونم بهتون بی احترامی کنم فرمانده

Du hast das Ende der veröffentlichten Teile erreicht.

⏰ Letzte Aktualisierung: Feb 10, 2021 ⏰

Füge diese Geschichte zu deiner Bibliothek hinzu, um über neue Kapitel informiert zu werden!

 ⋅⊱𝐁𝐈𝐎𝐎𝐃𝐘 𝐀𝐗𝐄⊰⋅( L.S)Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt