55:*Considerate person *

414 115 163
                                    

لوهان همونطور که برگه های توی دستشو با حرص زیر صفحه ی ویدئو کنفرانس بزرگش رها میکرد خودشو با شتاب روی کاناپه ی گنده ی خونش انداخت و نالید

_ میدونم هیچ پخی از کارای اداری و کنفرانس و نمودار حالیت نیست ولی...خدای من بک اقرار میکنم تو با اختلافِ خیلی زیاد خنگ ترین ادمی هستی که توی سیصد و خورده ای سال عمر ناقابلم دیدم!!

بکهیون همونجوری که بیشتر از قبل روی کاناپه لش میکرد و تقریبا خودشو روی لوهان پهن میکرد جواب داد

_

فاک آپ لو! من ضریب هوشیم دویسته!

لوهان چشماشو چرخوند

_پس چرا محض خاطر فاک حتی یه ذره از توضیحات کوفتی منو نفهمیدی؟! اونجوری که من توضیح دادم حتی بچه پنج ساله میفهمه!!

بکهیون همونطور که سرشو رو شکم لوهان میذاشتو به ناخوناش نگاه میکرد با خونسردی گفت

_من چیکار کنم که تو یه پیرمرد چروکیده ی سیصد ساله ای که بلد نیست یه جوری کنفرانس بده که ادم تحریک بشه بهش گوش بده؟؟ شرط میبندم زودانزالی هم گرفتی!!

  _وتف بکهیون؟! اون هیچ ربطی به بحث الانمون نداشت!! 

_نمیخواد خجالت بکشی لو من میتونم با حقایق دردناک زندگی پیرمردی تو کنار بیام و....فاک چرا هوا انقد سرده؟! اصلا چه کوفتی باعث شده عمارت توهم مثل عمارت داداشت شت ابری باشه؟! توهم حصار و باغ وحش ساختی واسه خودت؟؟

بک با همون خونسردی شروع کرد ولی وسط حرفاش یهو قیافش مچاله شد و درحالی که سرشو زیر تیشرت گَل و گشاد لوهان میبرد بقیه حرفشو هوار زد!!

لوهان همونطور که سعی میکرد از پیشروی بکهیون به جاهای احتمالا نامربوط بدنش! جلوگیری کنه جواب داد

_جناب آی کیو دویست الان وسط پاییزیم!! مشخصه که هوا همیشه شت ابریه!! 

بکهیون همونطور که کلشو از زیر تیشرت لوهان بیرون میکشید با قیافه ای که انگار همین الان حقایق مربوط به سلسله ی هان و کشف کرده اعلام کرد

_فاکیو راست میگی!! 

_فاک یو تو! من همیشه راس میگم!!

لوهان گفت و دستاشو تو موهای شاخ شده ی بکهیون فرو برد و بیشتر بهمشون ریخت!

چند لحظه بینشون سکوت شد و بکهیون بدون حرف گذاشت لوهان موهای بهم ریختشو بهم ریخته تر کنه. بعد بدون حرف خم شد و یکی از پتوهای مسافرتی ای که پشت کاناپه پیدا کرده بود قاپید و خودشو توش ساندویچ کرد.

🔥Link of blood🔥Donde viven las historias. Descúbrelo ahora