اگه بگم از سایز سینه هاش و لباس دکلتش شناختمش دروغ نگفتم ،همون دختر دکلته پوشه که برام زیرپایی گرفته بود …با موهای مدل پیکسی و آرایش اسموکی غلیظش نمیشد از چهره شناختش ولی خداروشکر آرمیا نتونسته بودن بلایی سر سایز سینه و باسنش بیارن …
با حرص داد زدم"از ماشینم دور شو."
خنده ی مستانه ای کرد و با اون لباس بدن نماش که انصافا نپوشیدنش بهتر از پوشیدنش بود و اون کفشای پاشنه 20 سانتی بهم نزدیک شد"این عروسکو به عنوان غرامت بلایی که سرم آوردی ازت میگیرم."
نه نه نه اون عروسک یکی از بزرگترین نقطه ضعفای منه غریدم"معنی این مسخره بازیا چیه؟ فقط بخاطر اینکه نفر ششم شدی اومدی منو بدزدی و یه ماشین چند صد هزار دلاری رو ازم بگیری؟ "
با چشمای کلاغ مانندش بهم خیره شده بود "دقیقا همین کارو میخوام بکنم ولی نمیخوام بدزدمت !"
آب دهنمو از ترس قورت دادم …دستشو گذاشت رو شونم و سرشو جلوتر آورد، کنار گوشم زمزمه کرد"گو سولهی ،تو هدیه ی من به این آقایون محترمی."
عقب کشید و تو چشمای گشاد شده از ترسم خیره شد… ته مونده ی دل و جراتمو جمع کردم"پدرم پیدات میکنه و جوری از خجالتت درمیاد که تا آخر عمرت یادت نره! "
با سیلی ای که تو صورتم فرود اومد حسابی شوکه شدم …
با صدایی که از خشم میلرزید داد زد"خفه شو …من چیزی ندارم که بابا جونت بخواد ازم بگیره …بخاطر توی هرزه دوست پسرم ولم کرد ، فیلمم همه جا پخش شد ،پدر و مادرم مجبور شدن اسباب کشی کنن ، اونهمه دختر توهمی ریختن سرم و تا جایی که میتونستم کتکم زدن …تو …توی هرزه …باید تاوان بدی."
دست یکی از اون قلچماقا رو بازوم نشست …باید تا جایی که میتونستم سر و صدا میکردم شاید یه نفر به دادم میرسید …خیابون حسابی خلوت بود ولی من باید تلاشمو میکردم .
دادزدم"چه تاوانی هاااان؟ مگه من چیکار کردم؟! اینکه تو لیاقت نداشتی که نفر اول بشی و اینکه انقدر عوضی ای همش و همش تقصیر خودته فهمیدی؟"
-خفه شو!!!
دستشو جلو آورد و موهای دم اسبیمو کشید که باعث شد جیغ بلندی بکشم ولی اون عوضی موهامو بیشتر کشید تا بلند بشم و منو کشون کشون به سمت ماشینم برد …
انقدر جیغ زده بودم که گلوم درد گرفته بود ... نمیخواستم دوباره تکرار بشه …من دیگه تحملشو نداشتم …باید یادم میومد …باید یه کاری میکردم …دیگه نمیتونم بزارم بلایی سرم بیاد ..
حرفای برادرم یادم اومد«وقتی گیر افتادی محکم ترین جای بدنت آرنجته ، باید با همون به یکی از نقاط حساس بدن طرف مقابل بزنی.»
YOU ARE READING
You Can't Live Without Me!
Fanfictionمن اینجام تا نجاتت بدم من اینجام تا بهت آسیب بزنم حتی اگه بهت آسیب بزنم منو میبخشی. چون تو نمیتونی بدون من زندگی کنی... Piad Piper Bts چی میشه اگه یه روز بیگ هیت تصمیم بگیره از روی یه فن فیک سریال درست کنه؟ وضعیت : پایان یافته