من هیچوقت حتی با تو حرف نزدم،خب تلاش کردم اما
خیلی ادامه نداشت.
یبار خیلی نزدیک شدم،
اونقدری نزدیک که میتونستم نفسای نعناییت رو حس کنم.
تو من رو دیدی و درست تو چشمام نگاه کردی.
فک کنم میخواستی چیزی بگی اما من منتظر نموندم تا
بفهمم چی میخوای بگی.
من خیلی ترسیده بودم ، در واقع وحشت زده بودم و
هنوز هم هیجان زده ام از اینکه تو وجود منو حس کردی
من کل کلاس بعدی رو توی غرفه های حمام با خندهی
های نامنظم گذروندم...
•°•H&M•°•
Plz Vote and comment..꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡
YOU ARE READING
Notebook °yoonmin°
Short Story••یاداشت های مین یونگی•• فصل اول + من عاشق همه چیز درباره ی تو ام پارک جیمین ، تو حتی اسم منو نمیدونی.. 🔴شخصیت و سن اعضا توی داستان هیچ ارتباطی با خودشون تو دنیای واقعی نداره و فقط از اسم و ظاهرشون استفاده شده🔴 چپتر های کوتاه کاپل : yoonmin نویسن...