DAY three

434 135 19
                                    

^^^^^                                   

‏امروز توی کلاس ازم خواستی که مدادمو بهت قرض بدم

کلاس ریاضیات ؛ یکی از پنج کلاسیه که باهم میگذرونیم .

جیمین "فقط تا اخر کلاس"

بهم اطمینان دادی

البته به محض اینکه برگشتی ازم سوال بپرسی سرخ شدم!!

این اولین باریه که باهام حرف زدی

با لکنت به سوالت جواب دادم ''اره..."

چند ثانیه طول کشید تا مدادمو از کیف بیرون اوردم؛اولین مدادی که دستم اومد رو بیرون کشیدم که اتفاقی مداد مورد علاقم بود.

مداد صورتی روشن که با استیکرای کوچیک رنگین کمونی پوشیده شده بود.

با دقت سر جام برگشتم.

جیمین:”اووووخیلی کیوته!”

مداد رو از دستم گرفتیو قبل اینکه برگردی ازم تشکر کردی

“مشکلی نیست”در جواب تشکرت گفتم

بقیه وقت باقی مونده توی کلاس رو ، صرف نگاه کردن به پشت سرت کردم...

تو یادت رفت مدادمو پس بدی

اما برام مهم نیست

فکرش باعث میشه لبخند بزنم....

•°•H&M•°•

Plz Vote and comment..꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡

Notebook  °yoonmin°Where stories live. Discover now