10. راسو

4K 945 167
                                    

رمز در رو وارد کرد ولی با صدای بوق بوق برای بار سوم، اعصابش به هم ریخت. شروع کرد به غر زدن:
- لعنتی! مطمئنم همین بود. یعنی اشتباه گفت بهم؟

دوباره یه عدد دیگه شبیه اون رو امتحان کرد. ولی در باز نمیشد. با اعصابی خط خطی گوشی رو از جیبش بیرون کشید و شماره ای که به اسم جونگکوک توی لیست مخاطب ها ذخیره شده بود رو لمس کرد.

بعد از چند لحظه، صداش توی گوشی پیچید:
- چیه؟

- رمز در؟

تهیونگ با لب های جمع شده منتظر موند. جونگکوک با مکث جواب داد:
- همونی که صبح گفتم.

- اون نیست.5786 نیست.

- مطمئنی؟ دوباره امتحان کن.

تهیونگ دوباره عدد رو وارد کرد ولی در باز نشد. با حرص پاش رو روی زمین کشید:
- باز نمیشه.

جونگکوک با بی حسی گفت:
- هممم.. پس شاید اشتباهه..

تهیونگ پلکی زد:
- داری منو دست میندازی؟

- اینکه دستت بندازن چه حسی داره بچه؟

تهیونگ اخم کرد:
- دقیقا چته؟ تا صبح که خوب بودی. پریود شدی کوک؟

- ساکت شو.

- مشکلت چیه؟ صبح بهم گوشی و کارت پول میدی و میگی برم خرید حالا که برگشتم مثل زهرمار شدی نمیذاری برم توی خونه؟

جونگکوک با سردی جواب داد:
- قرار بود بری خرید، نه؟ پس خریدات کو؟

تهیونگ با اخم چشمهاشو بست و دستهٔ ساک مشکی رو فشار داد. بعد برگشت و اطراف رو نگاه کرد:
- خیلی خب کوکی قایم موشک بازی بسه. بیا بیرون‌.

بعد چند لحظه از پشت ماشین نقره ای رنگی که کمی دور تر پارک شده بود، جونگکوک بیرون اومد. همون لباس های صبح تنش بود و مشخص بود دلش میخواد تهیونگ رو کتک بزنه.

تهیونگ گوشی رو پایین آورد و خاموش کرد. نگاهی به ساک توی دستش انداخت و زمزمه کرد:
- لعنتی.

تهیونگ فهمیده بود جونگکوک از اون آدمایی عه که به راحتی اعتماد نمیکنه ولی نه در این حد که مثل استاکر ها دنبالش بیوفته. یعنی از صبح که بیرون زده بود منتظر تهیونگ بوده؟

چهره جونگکوک هنوز درهم بود. خودش رو به تهیونگ رسوند و نفس عمیقی کشید. تهیونگ اجازه داد جونگکوک بحث رو باز کنه:

- کجا رفته بودی؟

تهیونگ با چشمهای نیمه باز ابروهاش رو بالا انداخت:
- تو که همه چی رو دیدی چرا دوباره میپرسی؟

- توی اون ساک چه کوفتی گذاشتی؟ و اونی که همراهت از خونه بیرون اومد کی بود؟ تو که گفتی کسی نیست بری پیشش.

- هایون رو چطوری گذاشتی مهدکودک و برگشتی بیای دنبال من؟ سرعت عملت خیلی خوبه کوکی.

جونگکوک مچ دست تهیونگ رو گرفت و به طرف خونه رفت. رمز رو وارد کرد و تهیونگ رو داخل کشید. فشار دست جونگکوک روی بانداژ دور مچ تهیونگ، باعث شد دردش بگیره ولی تهیونگ فقط گوشه لبش رو گزید.

𝐆𝐨𝐢𝐧𝐠 𝐔𝐧𝐝𝐞𝐫~ 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘷Where stories live. Discover now