بعضی چیز ها روتینه
مثل روتین بغل کردن عروسک موردعلاقهت تو خواب
مثل روتین جمع کردن پاهات وقتی خوابیدی
مثل دست هایی که هر روز پرده های مخمل جگری رنگ اتاقشو میکشید و بعد از اون موهاشو نوازش میکرد
این که مشتش دور پارچهی بیچاره لحافش سفت بشه،ابروهاش به شکل محوی تو هم گره بخورن و عروسکش محکمتر به سینهش بچسبه هم روتین بود
مثل لرزیدن پلک های بستهش وقتی صدای زنونه مادرشو درحالی که بخاطر سیگار و مشروب خوردن های مداومش خراشیده و گرفته بود میشنید
-پرنسس من هنوز خوابه؟
تره ای از موهای لطیفشو پشت گوشش داد و عروسکو از بغلش بیرون کشید
-موهات چربه..دیروز بعد از بازی یادم رفت ببرمت حمام...
زن با ندیدن حرکتی ازش...نوازشوار انگشت هاشو روی موهای طلایی رنگش کشید و ناگهان بهشون چنگ زد
-آخ...مامان...ما..در..
-وقتی پنجره ها باز میشن باید بیدارشی...پاشوووو!
بدون این که موهاشو ول کنه پسرو دنبال خودش کشید تا حمام
وان پر شده بود از اب گرم و گل های رز
بالاخره تار های بیچاره موی پسرشو ول کرد
-وقت حمامه عزیزم
-خودم...میتونم...
به محض برگشتن سر مادرش و دیدن نگاه عصبانیش لب هاشو بست و بلند شد
-بله...مادر..
-تا اب سرد نشده برو تو وان جیمینی
برنامه همین بود
روتین هر روزه
یا اطاعت میکنی یا پشیمون میشی!
برهنه شدن وقتی دیگه بچه نیستی جلوی مادرت جذاب به نظر نمیاد...معذب کنندهس
یا شاید حالبهمزنه!
هرچی که هست وقتی مجبور به کاری بشی چطور میتونی انجامش ندی؟
حداقل بدن خستهش تو آب گرم ریلکس میشد
کمر و پایین تنهش که درد خفیفی داشت اروم میشد و گرمای اب حالشو بهتر میکرد
حتی درد پیاز موهاشو بخاطر کشیده شدن وحشیانشون
چشم هاشو بست و خودشو به دست های مادرش سپرد
زنی که بادقت هر قسمتی از بدنشو میشست
بچگانه بود نه؟
احمقانه بود نه؟
احمقانه ترین جوکی که شنیده بود میتونست همین باشه
"پسر20ساله ای که عروسک کوچولوی مادرشه"
YOU ARE READING
𝐺𝑟𝑒𝑒𝑛 𝑇𝑤𝑖𝑙𝑖𝑔𝒉𝑡|💚|𝒀𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏
Fanfiction𖣔 𝐺𝑟𝑒𝑒𝑛 𝑇𝑤𝑖𝑙𝑖𝑔𝒉𝑡 "شفق سبز💚" 𝑦𝑜𝑜𝑛𝑔𝑖 ⌇ 𝐽𝑖𝑚𝑖𝑛 𝐴𝑛𝑔𝑒𝑠𝑡 , 𝑆𝑚𝑎𝑡 , 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 شفق چیزی نیست که هر روز بشه دیدش چیزی نیست که هر روز تو زندگیت اتفاق بیافته تو برای من مثل شفقی! خاص و دست نیافتنی! وقتی میون تاریکی و تنه...