معرفی تمامی کارکتر ها

644 52 15
                                    

شخصیت های اصلی 👇

هان جیسونگ : توی فیکشن ناینتین ۱۷ سالش یه پسر دبیرستانی که فقط با اکیپ خودش می چرخه و بچه های مدرسه به خاطر عجیب بودنش ازش می‌ترسن و دوری می‌کنن ازش، یه کلاب راک با رفیق هاش داره و خودش مسئول گیتار الکترونیک زدنِ، هر نوزدهم به یه علت نامشخص یه جاهای مشخصی از بدنش درد می‌گیره و دچار نفس تنگی میشه، این حالتی که یهویی تسخیرش می کنه زود تموم میشه ولی باعث میشه کل ماه روز شماری کنه و از اومدن نوزدهم استرس بگیره، معتاد آب نبات و همیشه یه قوطی آب نبات همراه خودش داره، زیاد به بقیه تیکه می‌ندازه و کمی روحیه سرکش و وحشی داره.

مینهو : قبلا ها تو یه گروه دنسر خیابونی معروف به اسم فایر بویز، دنس کاور می کرد، بعد خروجش از اون گروه، لیدری کلاب دنس مدرسه رو به عهده می گیره، فوبیا تاریکی داره چون تاریکی باعث میشه تصویرای عجیبی که انگار بهم مرتبطن و یه سناریویی رو نشون میدن ببینه، تصویرایی که نمی دونه دقیقا چی و می خوان بهش برسونن ولی باعث ترسش میشه، مسئولیت مراقبت از خانواده به عهده اش هستش، در تلاش که اعتیادش به نیکوتین سیگار رو با کافئین داخل یه سری شکلات ها جایگذین کنه و ترک کنه سیگار و، موتورش براش اهمیت زیادی داره و زبون تند و تیزی داره و توی بروز دادن احساساتش زیاد خوب نیست.

تهیون : برادر دردسر سازه مینهو که حتی تو سن کمش هم سر گوشش برای انجام دادن کارای خلاف می جنبه، توی فصل ۳ دردسرساختن هاش دامنش رو تو اوج جوونی می گیرن تهیون پدر هیونجین و همین طور بهترین رفیقِ فرزند فلیکس هم هست، با همسرش یا همون مادر هیونجین توی سازمان کوچیکشون که کارشون چیدن نقشه برای برنامه های دزدی غیر ریسکی و ساده است، آشنا شده، چون حاملگی همسرش یهویی بوده و ترس بزرگی از پدر شدن داشته یه مدت قبل به دنیا اومدن هیونجین افسرده بوده اما بعد به دنیا اومدن هیونحین از همه چیزش برای محافظت از بچه اش مایه گذاشت، همیشه یه ویپ همراهش و به خاطر مشعوقه برادرش یعنی هان به اب نبات خوردن وابسته شده.

زن شیطانی (وینا) : مینسونگ دل خوشی ازش ندارن در اصل یه روح گناهکاره که کائنات در عوض بخشیدنش بهش ماموریت های زیادی میدن که با انجامشون گناهش و پاک کنه؛ ولی بالاخره می زنه به سیم اخر و از دست کائنات در میره یه مدتی با چانگبین همکاری کرده برای کمک به کائنات و انجام ماموریت و از فلیکس می ترسه چون فلیکس قدرت معامله کردن روح ها رو داره، از یه طرفی هم با بچه ی فلیکس تو رابطه است و برخلاف مخالفت های زیادی که باهاشون میشه بهم علاقه دارن، عاشق رنگ سفید مطلق یا قرمزه مطلق و استایل هاش با همین دو رنگ تشکیل شده.

فلیکس : رئیس شهربازی صدام بزن که در اصل پشت اون شهربازی هدف تاریکی داره و قصدش جذب مشتری نیست بلکه پیدا کردن روح برای قربانی کردن، تاتویی روی گردنش داره که روند تکمیل ماه و نشون میده با استفاده از تاتوش قدرت اختیار بقیه رو ازشون میدزده و اونا شبیه شخصی که هیپنوتیزم شده بی اراده بهش گوش میدن، کمی روانش مریض و سایکو به نظر میرسه، طرز نگاه توی چشماش زیاد برای بقیه خوشایند نیست و به خاطر سردی توی چشماش بقیه از نگاهش می ترسن، فلیکس سه سال درگیر عشق یه طرفه به چانگبین بوده و نمی تونسته اعتراف کنه، قانون براش کوچیک ترین اهمیتی نداره و همیشه سعی می کنه قانون خودش رو بسازه، به معیار های این دنیا اهمیت نمیده و راه خودش و میره، از به رخ کشیدن توانایی و برتر بودنش خوشش میاد، برای سرگرم شدن بقیه رو از خودش می ترسونه و لذت می بره، علاقه زیادی به خوندن نقشه روح ادم ها داره و حدس زدن افکار و عکس العمل های بقیه از سرگرمی هایی که بهش حس برتری میدن...
فقط ۳ نفر توی قلبش جا دارن و به خاطرشون حاضره تا ته دنیا بره، عشقش چانگبین، بچه اش و بهترین رفیقش... ولی وقتی به فصل سه می رسیم فلیکس هم دایره ادم های مهم زندگیش گسترده تر میشه ولی همچنان مرز ها و سخت گیری های خودش و داره... ادمایی ک جز این سه نفر نباشن رو حتی به چشم ادم هم نمی بینه و براش هیچن!

the nineteen bloody moon 0Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang