✨𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟔✨

4.8K 735 107
                                    


قبل از بیهوش شدنش آخرین امیدش این بود که کسب صدای گلدون رو شنیده باشه و بیاد از این دود نجاتش بده

‌‌

کوک با شنیدن صدای شکستن چیزی لبش رو گزید و ریز ریز خندید

چند دقیقه بود هیچ صدای خاصی نمیومد ، آروم از جاش بلند شد و لای در اتاقش رو باز کرد

انگار دود زیاد شده آخه توی راهرو هم پیچیده بود
وقتی دید در اتاق تهیونگ بازه با خودش فکر کرد احتمالا ، رفتن بیرون

به سمت اتاق تهیونگ رفت تا کسی نیومده پنجره ها رو باز کنه و از دست دود ها خلاص بشه

با ورود به اتاق تهیونگ هوا برای نفس کشیدن چند درصد سنگین تر شده بود
+ وای چه افتضاحی

پنجره کنار تخت رو باز کرد که چشمش به گلدون شکسته شده افتاد

پوزخندی زد و خواست بیرون بره اما با بیاد آوردن چیزی چشم هاش درشت شد و آب دهنش رو با ترس قورت داد

امکان نداشت ... با تردید به سمت گلدون برگشت و با دنبال کردن شکستگی ها به تهیونگی رسید که جسم بی هوشش بزور بین دود ها دیده میشد

به سرعت کنارش نشست
+ ه..هی کیم عوضی
چند بار به صورت تهیونگ زد و اون حتی کوچکترین صدایی هم نمیداد  ، با ترس از جاش بلند شد و در بالکن هم باز کرد

به سمت کانال کولر رفت و با باز کردنش تونست پرده رو ببینه

تقریبا سوخته بود اما هنوز آتیش داشت ، پرده رو با نوک انگشتاش بیرون کشید و با هر سختی که بود اونو از پنجره بیرون انداخت

هوفی کشید و دوباره کنار  تهیونگ نشست ، انگاری هنوز نفس می‌کشید

دست هاش رو دو طرف صورت تهیونگ گذاشت و لب زد
+ لطفا طاقت بیار من اینجام

کی گفته نگرانه تهیونگه ، فقط  دوست نداشت تو این سنش قاتل باشه

حالا شاید اون آخرای دلش کمی هم ناراحت بود که چشم های بی حس تهیونگ بسته ان و دیگه نمیتونه حرصش بده

قرار نبود بزاره بلایی سرش بیاد ...

از جاش بلند شد و کولر رو روشن کرد ، شاید هوا برای کولر مناسب نبود ، اما مجبور بود

بادی که از کولر میومد دود ها رو به سمت پنجره و در میبرد
خب با عجله به سمت طبقه پایین دوید تا از آشپزخونه آب بیاره

کمال رعایت هم میکرد که کسی بیدار نشده باشه ، اصلا وقت لیوان برداشتن نبود ، پس پارچ آبی که تو یخچال بود رو برداشت و راهی رو که اومده بود به اتاق تهیونگ برگشت

نزدیک اتاق که می‌شدی میتونستی سرمای چند برابر رو حس کنی

خب انگار کولر کار خودش رو کرده بود چون دود های تو اتاق تقریبا خالی شده بودن ،

𝐇𝐚𝐩𝐩𝐢𝐞𝐫 | 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ