19. Babe (Jinson)

169 13 0
                                    


کارگردان با صدای بلندی داد زد "کات!" و همه رو متوقف کرد. جکسون هم نفس نفس زنان ایستاد و روی زانو هاش خم شد. اونا از اول صبح مشغول ضبط موزیک ویدیو جدیدشون بودن و به نظر می رسید روز به این زودی ها تموم نمیشه.

"یک بار دیگه جکسون ، بعدش دیگه تمومه." با اشتیاق سرشو تکون داد و سعی کرد دوباره بلند شه ، نگاهش به جینیونگ دوخته شد. اون با تمرکز ، رقصشون رو مقابل آینه تمرین میکرد. جکسون با علاقه به بدن جینیونگ که حرکت میکرد زل زد ، تا جینیونگ هم متوجه سنگینی نگاهش بشه. برای لحظه ی کوتاهی ایستاد با تعجب از توی اینه به جکسون نگاه کرد، بعد دوباره تمرینش رو از سرگرفت. جکسون ازون فاصله خوب نمیتونست ببینه اما نگار جینیونگ از خجالت سرخ شده بود. جکسون نیازی به پنهان کردنش نداشت، جینیونگ از نظر اون واقعا زیبا بود، اما امروز جذاب تر از همیشه به نظر میرسید.

همیشه سعی میکرد احساساتش نسبت به جینیونگ رو پیش خودش نگه داره ، با این وجود امروز جینیونگ توی اون کت و شلوار چرم زرشکی رنگ اوضاع رو براش سخت کرده بود.

به سمت جینیونگ رفت و از توی ایینه بهش زل زد.

" با این کت و شلوار خیلی هات شدی."جینیونگ به ندرت لباس یقه باز میپوشید اما حالا هم پوست سفید قفسه ی سینش رو میشد دید هم شلوار تنگش به پاهاش چسبیده بود و باسنش رو خوش فرم تر از همیشه میکرد.

ناخودآگاه نگاهش روی بدن جینیونگ لغزید و در حالی که دوباره چشمهاشون با هم تلاقی کرد ، لب پایینش رو لیسید. این بار جینیونگ نگاهش رو برنگردوند ، با چشمای تیره بهش زل زده بود و جکسون حتی نمیتونست اب دهنشو قورت بده.

جینیونگ دوباره رقص رو تکرار کرد دستش رو روی بدنش میکشید و همچنان جکسون رو نگاه میکرد. جکسون که به نظر میرسید نفس کشیدن یادش رفته باشه محو تماشای حرکات زیبای جینیونگ شده بود که کارگردان داد زد " جکسون کجایی؟ هنوز تموم نشده"

"اومدم! ببخشید" نگاهش رو از جینیونگ گرفت و به سمت دوربین ها حرکت کرد، سعی داشت تمرکز کنه اما افکارش با هم همخونی نداشت. با هر سختی بود صحنه رو تکرار کرد و جلوی دوربین ها کنار رفت. به طرف اتاق تعویض لباس رفت تا لباس راحتی بپوشه که با جینیونگ داخل اتاق مواجه شد.

جینیونگ با تعجب پرسید" هیونگ؟ توام تموم کردی ؟" و سرشو از گوشیش بالا اورد.

جکسون به آرومی جواب داد"اوهوم ..." و به سمتش رفت.

جینیونگ می خواست بپرسه " خوب پیش رفت -" اما جکسون حرفشو قطع کرد. بدون هشدار ، دستش رو به سمت گردنش برد و اونو به سمت خودش کشید تا لبهاشون رو به زور رو هم قرار بده. جینیونگ نزدیک بود تلفنشو بیاندازه ، اما جکسون دیگه اهمیتی نمی داد. اون خیلی مشتاق بود ، با دست دیگش رونش رو گرفت و انگشتاشو توی باسن جینیونگ فرو کرد . اونو به عقب هل داد تا جایی که به گوشه میز آرایش برخورد کرد. جینیونگ در بین بوسه ها ناله دردناکی کرد و دستاشو دور گردن جکسون انداخت، لب هاشون روی هم قفل شده بود و جکسون به موهای جینیونگ چنگ میزد تا وقتی که کاملا به هم ریخته شد.

GOT7 Oneshots (Boy x Boy)Where stories live. Discover now