انعکاس قسمت دوم
.
حالا راحت میشه صاحب صدا رو پیدا کرد از بین هفت نفر.... خوب شوگا و تهیونگ و نامجون رو که فهمیدم...جین هم اره.....مونده جیمین و جانگکوک و صاحب این صدا.....! سخت نیست...بزن بریم دختر!
...
جیمین: آاااااا چقدر خسته امم.....
هوسوک: اینقدر غر نزن....
جیمین: هیونگ بی خیال....
هوسوک: میدونم سخته ولی میدونی همین یه زمانی آرزومون بود...؟
جیمین: الحق که خوب اسمی رو خودت گذاشتی...ببینم...
هوسوک: چیه؟
جیمین: اون دختر توریست نوازنده رو دیدی؟ کارش خوب بود...خیلی خوب میزنه...
هوسوک: موقع رقص و خوندن حواسم به کارمه میدونی که جدی ام....! حالا اون دختره هم اینجاست موقتیه باهاشم که حرف نیمزنم....اهه... اصا چرا داریم راجبش حرف میزنیم....! نکنه خودت چشت گرفتتش....
جیمین: یااااا نهههه..... فقط فوضولیم گل کرده....اما خوشگله...ولی سلیقه من نیست....! پاشو بریم هم اتاقی یه چیزی بخوریم....!
با غر زیر لبی راه افتادیم .... رفتیم تو چادر غذاها...هر دفعه جیمین راجبش حرف میزد ذهنم آشفته میشد...حس میکنم بدجور رو مخمه...شاید به خاطر دیدار اولمونه....دیدار..؟ چی دارم میگم....!
....
شب
خوابگاه دانشجویی
یونا: خیلی باحالن دختر خیلی خوشگل می رقصن...
میسوری: آاااا کاش منم بودمم... من افتادم کمپانی اس ام.... وگرنه کاش سه تایی بودیم....! دلم میخواست ببینمشون....هیی رز ببینم تو چشت کدومشونو گرفت هان!!! هیی!!!
ا/ت: آیی چیههه دارم آهنگ گوش میدم.....!
یونا: میگیم چشت کدوم یکی از اعضا رو گرفته...منکه...آم....جانگکوک....وای ازم کوچیک تره ولی خیلی خوبهههه!!!
میسوری: چه شکلیه!!!
یونا: خیلی باحاله و مهربون شیطونم هستا...! یاااا رز تو باغ نیستی هااااا!!!! بزار این هدفونشو بزنم کنار...!!هیییی رز!!
ا/ت: آااااا چی کار میکنی هندزفریم پوکید!
میسوری: هااااا این اهنگه چیه به زبون مادریته!! با اینکه نمی فهمم قشنگه ها....
یونا: یاد سبک تروت افتادم....!
ا/ت: چرا چرت میگی!!! تروت با موزیک پاپ فارسی!!!!
میسوری: هاهاها حالا نزنین تو سر هم!!! بگیرن بخوابین...فردا کلی کار داریم....تو هم بخواب دیگه هی گوش نده!
خوب درکم نمی کنن این صدا جادوییه.... تموم خاطرات قشنگم با صداش گذشته....آخ....(یه هو یاد صدای ضبط شده افتاد) اووف اون چرا تو سرم پلی شد...پارازیت...ولی....خدایش قشنگ بود...اگه نفهمم اسممو میزارم گل خرزهره! به جای رز!
....
فردا
جین: کسی نیست.... الووو!!! کسی نیست....؟
یونا داشت میومد استودیو....در رو باز کرد...
جین: هااا! تو کلید داری!!!
یونا: وا! خوب کلیدو دادن بهم آقای چویی گفت نمیتونه زود بیاد من به جاش وا میکنم...
جین: آدم قحطی بود...این همه کارمند قدیمی توی دو روزه اومده که دو روزه هم میری!
یونا: ها....چیه.....! حسودیت شده!!!؟؟
جین: چرت و پرت نگو...ادمو سگ بگیره جو نگیره!
یونا: هه.... بفرماید تو امپراتور!!! ( چش غره رفت😂)
جین: هه ...ههه...لوس...
یه هو رز با کله رفت پیش جین!
ا/ت: مستر سوکجین!!!! مستر سوکجین!!!!
یونا: یاااا رز !
جین: نوازنده خارجی! چی شده؟!
ا/ت: ببین یه سوال دارم...یونا میشه بری تو!
یونا: من غریبه شدم؟😑
ا/ت: ااااا یوناااا لطفااا!!! مهمه...!
یونا: باشه...!(رفت تو)
جین: بفرماید!
ا/ت: امممم... چیزه...خوب....خوب...یعنی....یه نفر هست....
جین: آاااا ببخشید.... هی هوسوک! اینجا اینجا!
خشکم زد!!!! من میخواستم ازش سوال کنم و دارم جوابمو میگیرم و نفسم بالا نمیاد...! خدایا...!هی قدمش نزدیک میشد و نیمدونستم کیه! اوه..اوه نفس عمیق بکش رز....بلاخره جوابتو میگیری! درست پشت سرم وایستاد و شروع کرد به حرف زدن!
هوسوک: صبح بخیر جینی!
جین: ممنونم! بیا بریم واسه میکس....!
ذهنم هنگ بود خدایا....خدایا!!!! یه هو سمتم اومد....اککان نداشت این آدمممممم یعنی این صاحب اون صداست!
هوسوک: چشات گرد شده؟ چی شده آدم فضایی دیدی!
ا/ت: تو...!
هوسوک: من...؟
ا/ت: من....ممممم....من....میرم تو اتاق نه قبلش میرم دستشویی....!
جین: ااا این چش شد؟
هوسوک: نمیدونم...کلا یه چیزیش میشه....!
رز با تموم سرعت رفت توی دستشویی دستشو جلوی دهنش گرفت و جیغ زد...! اشکاش بند نمیومد!!! انگار بدجور ریخته بود بهم...هی صدا توی سرش پلی میشد...کسی که باهاش کل کل داشت....صورتشو با آب سرد شست....اما هنوزم تو شوک...
استودیو
شوگا: سه دو یک!
(تهیونگ و هوسوک مشغول آهنگ hug me)
رز رفت تو دید پارت هوسوک رسیده و با تموم وجودش رپ میخونه...براش عجیب بود...اون صدای آروم...این خشم توی رپ...تضاد کامل!
شوگا: هی! اینجا چی کار داری تازه وارد! باید یه ساعت دیگه بیای!
ا/ت: آ....ببخشید...من میرم..!
رفت بیرون و کنار در وایستاد....صبر کرد تا بیاد بیرون.... بلاخره تموم شد...
تهیونگ: واوو..... حس میکنم اشکام در اومد....
شوگا: البته بعد کلی سختگیری من!
هوسوک: بیا قبول کن ته خیلی پیشرفت کرده!
شوگا: چون تو میگی باشه! آا...این دختره اینجا وایستاده....
تهیونگ: اوه اره....
شوگا: موقع ضبط هم یه هو اومد تو عین گوجه قرمز بود....! بهش گفتم بره...چون با بقیه دانشجوهای موسیقی باید کار کنن اینجا... خوب بریم استراحت...هی رفیق نمیای...
هوسوک: من یکم بعد میام...
دیدم مث جن زده ها به دیوار زل زده... رفتم پیشش...چرا باید اینقدر ذهنم بهش مشغول شه...مگه کیه!!!
هوسوک: هییی!! چرا اینجایی! با توام!!
ا/ت: اون صدای تو بود؟
هوسوک: ببخشید؟!
ا/ت: جانگ هوسوک تویی؟؟؟؟ اررره!!!! صاحب اون صدای لعنتی تویی!!!!
هوسوک: جدا که دیوونه ای....اره منم ... صدای لعنتی من چیه!! میفهمی چی میگی!!! مث اینکه واقعا چیزیت میشه!!!
ا/ت: من صداتو شنیدم!!!!! اون ضبطو....اون صدا...صدای ناقص خوندنت....!
هوسوک: صبر کن ببینم ... تو بدون اجازه دست به وسیله من زدی!!!! میدونی دسته کمی از دزدی نداره!!!
ا/ت: من کشته مرده وسایلت نیستم! دستم خورد روی میز بود.....پخش شد....! خواستم بدونی شنیدم...من رفتم....
هوسوک: هی...هییی!!!
نه ... باید تکلیف مو روشن کنم این دختر بدجور رو مخه! رفتم دنبالش تا حیاط... دستشو محکم گرفت!
ا/ت: چه غلطی میکنی هان!
برگشت سمتم دیدم چشاش سرخ سرخه کل راه گریه کرده و عصبیه...اما باز مانع نمیشد که حرفمو نگم بهش!
هوسوک: ببین نوازنده توریست! به اندازه کافی زندگی سخت هست برام...تو هم اضافه شدی.... معلوم نیست چه پدر کشتگی با من داری ولی تمومش کن...اگه از جایی که اومدی برای گریه های همه دلسوزی میکردن باید بدونی اینجا اینجوری نیست! بفهم.... این دنیا خیلی بی رحمه و باید بجنگی و جلوی همه لبخند بزنی! حتی جلو من و بقیه!
دستشو آورد جلو صورتم و داد زد...
ا/ت: بسهههه بسهههه! من محتاج پند و نصیحتت نیستم فقط یه سوال داشتم و فهمیدم!! امیدوارم زودتر کارم اینجا تموم شه و نبینمت! به قول ویالونیست جونم هیچ خیالی نیست!!!
هوسوک: هان؟؟...هه...گویا توی توهمم هستی! ویالونیست جونت؟؟ خدا میدونه الگوت کیه! اگه خوب بود این حال و وعضت نبود! آنیونگ!
(رز)
این چه حرفی بود بهم گفت...مگه من چمه! خودش حالمو بد کرده.....پسره ی پررو!!!! به عشق من توهین کرد!!! ایشششششش!!!!! دارم برات....! الگوی من خیلیم خووبهههه !!!!! فهمیدیییی!!!! ...
شب
رز مشغول به فن پیجش بود...داشت با دوستای هم فندومیش چت میکرد....
ا/ت: دیدی چقدر خوب بود پستش...
هم فندومی: من که کلی با مخالف هاش زیر پست دعوا کردم هاها...حسودای پلاستیکی.....راستی! گفت میخواد یه آهنگ بیرون بده یعنی خودش که نه اون فن پیجای گنده گنده اطلاعات دزد! خدا کنه باز لو نره آهنگ کنسل شه....
ا/ت: آههههه وای زبونتو گاز بگیر دختر!!! اوف باز استرس گرفتم...
هم فندومی: نترس دیگه ادمین خوب گرفته پیجش...!
ا/ت: من شنیدم آدم خوبی نیست..میگن داره مافیا میسازه...!
هم فندومی: نههههه دورغههه!
ا/ت: خدا کنه...!
یونا: بیا این دمنوشو بگیر! بازم چت!
ا/ت: مامانم اینقدر گیر نبود بهم که تو گیری میدی!
یونا: آخه خدایش با حمایت از اون...
ا/ت: آ اااا مراقب باشیا!
یونا: دارم میگم واقعا با طرفداریش حالت خوبه... چرا اکثر آهنگاش غمگینه!! من معنیاشو به انگلیسی خوندم...واسه همین گفتم حالت تروت...نه مدل آهنگسازی به خاطر متنش گفتم... همش جدایی اخه...همش دیگه غمگین که نمیشه....
ا/ت: حالم خیلیم خوبه....
یونا: نمی دونم...خودت میدونی...
....
خوابگاه
جین و نامجون مشغول حرف از اون ور تهیونگ و کوکی هم با هم شوخی میکردن....بقیه هم مشغول....
شوگا: آخرش فهمیدی این دختره چشه؟
هوسوک: راجبش حرف نزن...رسما خله! از اون دخترای لوسه...! خواهر من رفت آمریکا درس خوند با کلی زحمت اما یه بارم اینجوری گریه نکرد...ببینم این دخترای روس اینقدر لوسن؟
شوگا: روسی نیست....ایرانیه!
هوسوک: چی! واقعا...؟ پس چرا پوستش روشنه...
شوگا: شاید دو رگه ای چیزیه.... خودش گفت ایرانیه...تو چی گفتی بهش...
هوسوک: مهم نیست..فقط کاری کردم اینقدر نره رو مخم...دقت کردی هرچی میشد توی نواختن به بقیه راجب یکی به اسم ویالونیست میگفت...انگار آیدلشه....! خفه ام کرد اینقدر گفت گفت...!
شوگا: انگاری طرف تو رشته کاریش خیلی مشهوره...اینم همه رو با اون مقایسه میکنه....
هوسوک: تو یه هفته از کجا فهمیدی!
شوگا: اون دوستش یونا گفت...
هوسوک: که این طور...ولی به نظرم ... ولش کن... شب بخیر....من رفتم پیش جیمین....
....
یک ماه بعد
(سر ضبط)
رهبر ارکست: یک ... دو سه شروع!
پسرا در حال ضبط ام وی باید از پله های سفیدی پایین میومدن و دو طرف نوازنده ها مشغول که یکیشون رز بود...وقتی کار تموم شد همه واسه آنتراک رفتن بیرون...
نامجون: حس پله ها ... حس پیشرفت... دوست دارم این حسو....
جین: اوه البته...قبول کن جذابیت منم کم بی اثر نبوده..!
تیهونگ: باز شروع شد😂😂
کوکی: شایدم حق با هیونگه!
جیمین: هوممم منم میگم راس میگه...
همگی زدن زیر خنده...
هوسوک: وااای سوکجینی تو واقعا باید اسمت برای جذاب ترین مرد کره ....نه جهان ثبت شه... خودم برات ثبتش میکنم....
جین: هی... تو هم کم جذاب نیستیا....
هوسوک: شوخی خوشگلی بود جین...
جین: نه واقعا میگم...
هوسوک: اصلا ما یه گروه هفت نفره خوشتیپیم! مگه نه!
کوکی: همینهههههه! به افتخار بنگتن خوشتیپ!!!
جیمین: باز این بچه جوگیر شد...
کوکی: هیونننگگگ!!!
نامجون: خیلی خوب دیگه.....بریم بریم....!
نامجون تصادفی پیش رز رفت...
ا/ت: آااا... بفرماید....
نامجون: اممم میگم شما خیلی کارتون خوبه میخواین بعد دوران دانشگاه با اینجا قرارداد ببندین؟؟
ا/ت: راستش... نیمخوام سوء تفاهم شه فک کنین که چون کمپانی یکم مشکلات داره نیمخوام باشم...من هدف خاصی دارم من میخوام نوازنده حرفه ای باشم و با نوازنده های مشهور ویالون دوئت کنم یا آهنگای خودمو بسازم....یعنی سولو کار....
نامجون: فقط بنوازی؟...خوندن چی؟
ا/ت: آااا نه نه...من صدام خوب نیست😂
نامجون: حتما لینزی استرلینگو میشناسی...!
ا/ت: اوه معلومههه هم نوازنده است هم رقصنده باله...با ادغام این دوتا خیلی مشهور شد...
نامجون: سعی کن خلاق باشی... ساز زدن خالی کافی نیست...تقلید هم نکن..فقط خودت واقعیتو بساز... روز بخیر...
هان؟ چه شیک انگلیسی حرف زد ...خیلی نامجون خوبه... مهربون و موقرِ... سر کره ای حرف زدن هم مجبور نیستم پته پته کنم راحت انگلیسی میگم و تمام! موندم چجوری همسن اون هوسوکه...! بیخود نیست نامجون لیدره...کارش درسته...از یه نکته کره ای ها خوشممیاد توی کار گروهی همو ول نمیکنن با جون و دل همه کار میکنن...بی تی اس گروه جالبیه...! مشغول این فکرا بودم که سرکار آقا اومد جلو چشمم ...
هوسوک: برو کنار رد شم....
ا/ت: مستر جیهووووپ.... بابت اون رفتارم ببخشید...
هوسوک: ببخشید...چی میگی کدوم رفتار....آها...اون روز... مهم نیست..گذشت...
ا/ت: ها؟ ازم ناراحت نیستی یا عصبانی....
هوسوک: اینقدر کار دارم که وقت فک کردن و عصبانی شدن ندارم...
ا/ت: که این طور...راستی...
هوسوک: بله...
ا/ت: عصبانی شدم چون تصور نمیکردم صدای تو باشه... چون خیلی قشنگ بود...و...و....گفتن فقط رپ میخونی...چرا نتونی وکال بخونی هان؟؟ چرا اینجا قوانین عجیبه!
هوسوک: من..قرار بود وکال باشم... اما بنگ شی هیوک گفت باید سه تا رپر و چهار وکال باشه...من جامو به تهیونگ عوض کردم اون لایق وکال خونیه خیلی بیشتر از من...
ا/ت: وات د هل..! کی این قانونای نانوشته رو میگه.... آخه چرا...
هوسوک: حالا چرا گیر دادی که رپر باشم یا وکال؟!
ا/ت: چون صدات محشره....! تو میتونی ایرانی ها رو به موزیک کره ای علاقه مند چون تن صدات....
یه هو رز قفل کرد...از ادامه حرفی که خواست بگه خودش موند....
ا/ت: خلاصه کارت عالیه من رفتم بای...!
هوسوک: موندم چجوری تونسته درس بخونه!😐
ا/ت: ودف ... چرا میخواستم اون جمله رو بگم!!! چرا آخه دختر خل شدی یا مخت رد داده....هان؟! باید با ماندانا حرف بزنم شب... اونجا روزه میتونه جواب بده بهم اگه دانشگاه نباشه....
شب
ماندانا: شوخی نکن!
ا/ت: به من بگو این حرف احمقانه چی بود تو سرم رفت...
ماندانا: حالا واقعا میخوره؟
ا/ت: هم آره هم نه....نه شبیه باشههه نهههه حس و حال رو میگم...غم تو صدا...
ماندانا: ودف...! باید اون نوارشو گیر بیاری ضبط کنی بفرستی برام...بینم داداشم میتونه سینک و تست کنه یا نه! یا فقط گوشش بدم...اخه تو هم از بس آهنگای اونو گوش میدی سرت از صداش پر شده...
ا/ت: امیدوارم این باشه... امیدوارم....باشه مرسی بای!
ماندانا: بای!
....
نوتیفیکیشین گوشی
ا/ت: این دیگه چیه...چی....! فندوم چه مرگشه!!!! من مگه... مگه... کی پیام منو پخش کرده....لعنتیییااا!!!! مگه بفهمم کار کیه!! مافیای لعنتی! اههههههه!
میسوری: خوبی؟!
ا/ت: اووف اووف اوووف!!!
میسوری: یونا این چشه...
یونا: باز فندومی که توشه داستان جدید داره...! همش همینه....! خدا بهش رحم کنه و عقل بده...هوف...
فردا🙄(ادمین: چرا زودتر به پارت محبوبم نمیرسهه)
یونا: میگم آخر هفته اس بریم بیرون آزادیم امروز
میسوری: یااااا اخر ترم داره میاد.. امتحانات مونده ها..منکه میخونم....
ا/ت: منم شاید برم تمرین نت های جدید...
یونا: واقعا امروزم میری بیگ هیت!
ا/ت: اره من سئولو خوب بلد نیستم حسشم نیست...من رفتم فعلا!
یونا: پس من با کی برممم وقتی کل فامیل ها و دوستای توی بوسان هستن...آه...منم درس میخونم دیگه...
میسوری: بیا بیا...😂
کمپانی
از همیشه خلوت تره...ولی دیدم از یکی از اتاقا صدا میاد گفتم به من چه ولی فضولی بهم غلبه کرد...رفتم یواشکی ببینم کیه....اوه....هوسوک بود...! داشت رقص تمرین میکرد! انگار داشت فیلم میگرفت از خودشو حرف میزد...یه جورایی بامزه بود...عین کانگورو این ور اون ور میپرید...صبر کردم کارش تموم شه...یه هو حرف زد...
هوسوک: خوب دوستان اینم قسمت دیگه هوپ این دِ استریت!!!! آنیونگ! دوستون دارممم!!!
یه روی کیوت و مهربون! عجب...! آاااا!!! عین ملات ساختمون پخش زمین شدم😐 خدا نصیب گرگ بیابونم نکنه! اومد بالا سرم... عرق از سروکله اش میچکید و نفس نفس میزد!
هوسوک: میشه بپرسم... این وقت اینجا.... چه غلطی..هوووف....میکنی؟!
منم عین ابله ها با لبخند مصنوعی...
ا/ت: خیلی ببخشید...بنده..میخواستم😁 برم تمرین نت بعد دیدم می رقصید گفتم ببینم همین ....
هوسوک: که همین!
یه نگاه تندی بهم کرد که برگ ریزون شدم!😐😐😐
هوسوک: حالا بفرماید به تمرین نت تون برسید منم به کار خودم...🙄
ا/ت: اوه اوهه انگار نوبرشو آورده...(فارسی گفت)
هوسوک: ببخشید نمیفهمم چی میگی نکنه فحش دادی!
ا/ت: هااا نههه حواسم نبود فارسی حرف زدم 😄 (زیر لبی) معلوم نی چشه!!!
یه هو پای رز گرفت به مت یوگا و شلپ باز خورد زمین بدجور!
ا/ت: آییییی آییییی آی!!
هوسوک: هییی خوبی!!!؟؟ خوب جلو پاتو ببین اوه! زانوت!
ا/ت: زانوم چی!! گاااددددد شلوار جین قشنگم جرر خورددد😭
هوسوک: باز چی میگییی!!!!
ا/ت: خوب برو فارسی یاد بگیر اههه!
هوسوک: واسه چی من زبونتو یاد بگیرم🙄😐
ا/ت: که بفهمی چی میگم!!!
هوسوک: ترجیح میدم نفهمم😑
ا/ت: خیلیم دلت بخواد بهش میگن زبان شیرین پارسی!
هوسوک: از جو بیا بیرون ببرمت پاتو پانسمان کنم میتونی راه بری؟
ا/ت: آییی نه سخته
هوسوک: دستو بزار رو گردنم...اوف...
رفتیم بهداری خودش همچی برداشت...قشنگ اینکاره است.. معلوم اینقدر خودش سر رقص خورده زمین آب دیده شده عین برق و باد پامو پانسمان کرد و بست!
ا/ت: ممنونم ازت...اونقدرام بدجنس نیستی!
هوسوک: خواهش میکنم...حتی بدجنسم باشم لازمه کمک کنم گرچه این نتیجه فضولی خودت بود...میتونی دیگه بری سر تمرین...
ا/ت: هی ببینم...
هوسوک: چیه!
ا/ت: حس میکنم همیشه غمگینی چرا؟!
هوسوک: به تو چه!
ا/ت: یه سوال کردم ها...تو کشور من وقتی ببینن یکی ناراحته تا خوشحالش نکنن ولش نمیکنن...
هوسوک: چی کار مثلا...
ا/ت: مثلا این...(رفت بغلش کرد) بغل مهربونی! ^_^
هوسوک خشکش زد...
ا/ت: اگه هرچیه لطفا خوب باش...! امروز فهمیدم دلیل این اخلاقت چیه...
هوسوک: منم یه پیشنهاد دارم...دس از سر کچل اون نوازنده محبوبت بردار!
ا/ت: دوست داری یکی به اون آرمی هاتون اینو بگه!؟ چرا اینو میگی!!
هوسوک: ما حتی به آرمی ها میگیم اگه خسته هستین برامون وقت نزارین...هر ادمی باید به زندگی خودشم برسه...
ا/ت: تو چی... الان میرسی به خودت...اینقدر دیوونه وار می رقصی که شاید چهار نفر خوشحال شن...من یه بار دیدم و فهمیدم به اندازه بقیه اعضا تورو دوست ندارن...! تو خودتو زجر نده منم نمیدم...چرا اسمتو جیهوپ گذاشتی.... مگه اسم خودت چشه...
هوسوک: میخوام امیدواری رو تو کل کشورم پخش کنم...خوبه؟
ا/ت: خیلی خوبه...واقعا اگه این باشه...
هوسوک: هست...!
زل زدن تو چشم هم....رز خواست بهش چیزی بگه وقتی توی چشماش زل زد باز زبونش قفل شد...! از اون فکرای عجیب زد به سرش... دوباره! شباهت...!
ا/ت: چشمات....!
هوسوک: چشمام چی؟؟
ا/ت: خیلی قشنگه.....برام یاد آور یه حسی بود...من برم تمرین نت...فعلا...!
پایان قسمت دوم
(یعنی باز چی واسه رز آشنا بود...؟! شما میدونین چرا؟ برام بنویسید...)
ESTÁS LEYENDO
Reflection / Season One
FanficMirror can't show me who am I... But I can see my face by your face! When I lost in the mirage... you find me in your destiny! . . «این فقط یک داستان است لطفاً آن را واقعی ندونید» «این داستان بدون محدودیت سنی می باشد» «اینجا خبری از ا/ت و اسمات نیست...