پارت صفر

702 75 0
                                    

🌟خلاصه:
کریس وو، الفی که بعد از سال ها زندگی در سرزمین تاریکی تمام احساسات خودش روخاموش میکنه.
طرف دیگه ی داستان پسریست نفرین شده که به گفته ی پیشگویان باعث مرگ تمام اطرافیانش میشود. اگر اون پسر برده شیطان بشه،چه سرنوشتی خواهن داشت؟ممکنه بتونه احساسات شیطان رو بیدار کنه؟

✨قسمتی ازمتن:
کریس پوزخندی بهش زد:پس تو واقعاهیچ چیزی نمیدونی بچه،بزار روشنت کنم،من کسی ام که همه بهش
میگن شیطان،واینجا جهنم منه.
تاحالا هرکسی که پیشم فرستادن کمترازسه روز زنده مونده،البته اونا همه الف های قدرتمندتر از تو بودن.
من همونیم که هیچکس واسش مهم نیست،همونیکه خیلی راحت هر کسی رومیکشه،همون کسی که مادرش ازش متنفره،همونیکه همه ازش بیزارن وبا دیدنش وحشت میکنن،
همون کسی که حتی پدر و مادرش هم واسش مهم نیستن،
همونیکه با ارباب تاریکی پیمان بسته....
من شیطانم.
روبه جونمیون کرد:وتوالان برده ی شیطان شدی.
.......................................

کریس:توبرده ی منی،هرکاری بخوام میکنم.
خودت اون کاغذو امضا کردی.
میخوام زندگیت تو این خونه رو هیجان انگیز کنم،نمیشه هر روزش یکنواخت باشه....

❅¦ᴄʜᴀɴɴᴇʟ: @Angelstorie 👼

The ElvesWhere stories live. Discover now