Pleasure

466 97 94
                                    

   با دستی که روی شونه اش نشست و محکم تکونش داد، پلک هاش به زور بالا داد و تصویر هوسوک جلوی چشم هاش نمایان شد.

+ پاشو باید دانشگاه بری.

دست هاش روی چشم هاش کشید و روی تخته نشست، در حالی که خمیازه می‌کشید، گفت:
× ساعت چنده؟

+ هشت.

× هنوز مونده تا کلاسم، هیونگ چرا زود بیدارم کردی؟

با لحن خواب آلود اعتراض کرد و دوباره دراز کشید.
هوسوک هم کنارش دراز کشید و موهای تقریباً دراز و فر جونگکوک پشت گوش هاش فرستاد.

+ مامان و بابا می‌خوان امروز باهام صبحانه بخوریم.

جونگکوک سرش توی گردن هیونگش فرو کرد و بوی تنش نفس کشید، بوی که حس بودن توی خونه و خانواده رو بهش می‌داد.
بوی که از بچگی وقتی روزهای سختی داشت، باهاش آروم می‌شد.

× قرار خانوادگی کنار هم باشیم؟

صدای پوزخنده‌ای هوسوک با چشم های بسته هم شنید و تصور کرد.

+ نه قرار منو و تو به عنوان دو تا پسر غریبه دوباره کنار خانواده کیم باشیم.

× هیونگ قرار نیست هیچ وقت قبول کنی ما یه خانواده هستیم.

موهای جونگکوک بوسید  و ازش فاصله گرفت.

× من تو، یونگی حتی تهیونگ خانواده خودم می‌دونم ولی دست خودم نیست هیچ وقت پدر و مادر تهیونگ نتونستم جای پدر و مادر خودم بزارم.

× دلت برای خانوادت تنگ میشه؟

+ آره خیلی زیاد دلم براشون تنگ میشه، تو چی؟ تو هم دلت برای خانوادت تنگ میشه؟

لبخند تلخی زد و چشم هاش بی روح و تاریک شدند.

× نه دلم براشون تنگ نشده، خیلی وقت دیگه دل تنگ نمیشه، پانزده ساله گذشته، دیگه خیلی وقت قبول کردم، اونا نیستند.

نگاه غمگین و پر از خستگیش به چشم درشت و مشکی پسر کوچکتر دوخت.
+ جونگکوک ازت یه چیزی می‌خوام، برام انجام میدی؟

× هیونگ من برای تو هر کاری که بگی انجام میدم.

+ از جین فاصله بگیره!

غم توی چشم های هوسوک پر رنگ تر از همیشه شد و این موضوع قلب جونگکوک به درد آورد، حاضر بود اشک تمام آدم های روی زمین دربیاره، همه رو اذیت کنه، دنیا رو بهم بریزه ولی هیونگ هاش هیچ وقت ناراحت و غمگین نباشند.

کف دست هاش روی گونه های هوسوک گذاشت و گفت:
× هیونگ تو اون پسره جین دوست داری؟

+  اون دوست منه، خیلی دوستش دارم، جین خیلی پاک و معصومه، دلم براش می‌سوزه؛ هیچ وقت فکرشم نمی‌کردم جین قرار یه روزی بازیچه تو و تهیونگ بشه؛ اگه می‌دونستم باهاش دوست نمی‌شدم ازش فاصله می‌گرفتم تا الان قلبم در این حد آتیش نگیره.

Hidden Donde viven las historias. Descúbrelo ahora