جونگکوک بیرون بود و برای خرید شکلات بین جمعیت کثیر، نفهم، شلوغ، جیغجغو و سه نقطهی توکیو میلولید. نمیفهمید سفارش دادن شکلات تو خونه چه مشکلی داره؟ عطر شکلاتها بودن که به مشامش حمله میکردن. امگا یا آلفا، هر دو ردیف از جامعه میتونستن برای این همه رایحهی شیرین سرسام آور و تلخ خودکشی کنن.
جونگکوک اعصاب ازدحام توکیو رو میون نورهای سردردآور فضاییش نداشت اما به خواست مادرش مجبور بود که انجامش بده.
لباسهای مشکی پسر اون رو در عصبانیت و تنهایی خواهیش همراهی میکردن اما امگای جوان نمیتونست عطر هلوی ترش شده از خلق تنگش رو پنهان کنه.
اوه بذارید یه دردسر دیگه رو بگم. نه تنها بانوان باید شکلاتهای مثلا دستساز رو به هر مردی که میشناختن هدیه بدن، امگاهایی مثل پسرک مو شکلاتی هم، باید از این ول خرجیها میکردن.
کاش موهاش رو از ته میتراشید و دستههای ربان زده رو به دست مردهای اطرافش میداد؛ یا مثلا از چوب درخت کهنسالی، تراشههایی با انگشت وسط طراحی میکرد و در کمال احترام تقدیمشون میکرد.
همهی اینها خیالی بیش نبود، در آخر هم جونگکوک میموند با سلیقهی عالی رتبهی مادر امگاش. ماسک دو لایه دردی ازش دوا نمیکرد، شامهی تیز گرگش از بوی شکلات و تن مردم مینالید و انگار اون تعدادی که مثل جونگکوک خرید حضوری رو ترجیح داده بودن هم از هوای ولتاین دل خوشی نداشتن.
شیرینی شکلات ولنتاین دل زنان و امگاهایی مثل اون رو بدجور میزد و ته حسابشون رو در میآورد.
ناامید از مغازهی قبلی وارد بعدی شد و بین قفسههای پر شده از انواع شکلات چرخید. اینطور به نظر میاومد که اختیار این تلو تلو خوردن اطراف مغازه دست بدن امگاست اما انگار دنیای شکلاتی دور سر جونگکوک میچرخه و میچرخه... تا جایی که بخواد این سرگیجه رو با یه حالت تهوع زیبا به زمین تمیز هدیه کنه.
حس خروسی رو داشت که بین انبوهی مرغ و پرهای لطیفشون گیر کرده... مرغهایی که گاهی آلفا از آب در میاومدن و با دیدن یه خروس امگا بین اون جمعیت رم میکردن.
بودن پسرهایی مثل اون جوک ولنتاین بود. نمیدونم شنیدین یا نه اما یه جوک خیلی مسخره هست که هرسال در روز سفید پردهی گوشهاش رو اذیت میکنه.
«یه پسری تو روز ولنتاین شکلات داده. روز سفید میخواد از کدوم پسری شکلات بگیره؟»
درسته اصلا بامزه نیست و تنها نکتهی جذابش اینه که امگاهای مرد روز سفید شکلاتی نمیگرفتن حتی اگه شهر رو به جای گل، با بارون تکههای شکلات تزئین میکردن. در نهایت این ظلم، باز هم چارهای جز انتخاب نداشت و شکلاتهایی که جزو سلیقهی مادرش نبودن هم راهی جز ترک این یکی مغازه رو براش نمیذاشت.

ВЫ ЧИТАЕТЕ
CHERRY CHOCOLATE TROUBLE 🍫🍒
Фанфик•٠🍧Couple→VKOOK •٠🍑Gener→Omegaverse, Fluff, Mpreg 🌸خلاصه← جونگکوکِ امگا، به خواست مادرش میره تا برای ولنتاین شکلات بخره. و شت، اون از شکلاتها متنفره! و شتتر، یه آلفا با رایحهی شکلات ازش خوشش اومده و میخواد اون رو مال خودش کنه! جونگکوک می...