👄 تو اصلا تایپ من نیستی 👄

429 129 18
                                    

دو روز بعد *

صدای جیغ بلندی که از داخل راهروی مدرسه پخش شد لوهانی رو که به ظاهر مشغول مطالعه کتاب بود رو از جا پروند

-شاگرد انتقالی داریم

همین یه جمله ای که از دهن دختر پریشونی که موهاش از شدت عجله و دویدن، روی صورتش ریخته شده بودن باعث شد بقیه بفهمن اون دانش آموز یه پسره و از قضا یه تیکه بهتر از پسرای حال حاضر مدرسشونه

سهون نچی کرد و کریس که انگار اعصاب نداشت داد کشید

+خب به چپم نصف کلاس از صدات ریدن به خودشون

این جمله زمانی به پایان رسید که نصف دخترو پسر های کلاس با عجله سمت دفتر مدیر مدرسه پرواز کردن

و تنها چهار نفر باقی موندن

لوهان و اون سه نفری که هیچ دوست نداشت فعلا چشمش بهشون بیوفته

نگاهی به صندلی کنارش انداخت.. انگار نه تنها لوهان این دو روز رو مدرسه نیومده بود بلکه اون پسر هم کاملا از مدرسه اومدن منصرف شده بود.

زمانی که صدای کفری کریس داخل کلاس پخش شدو اونو از فکرو خیال بیرون کشید

+شما بچه ها اگر رو یکی کراش بزنین که یه خورده از خودتون بزرگ تر باشه چیکار میکنین؟

سؤالش باعث شد سهون و تاعو متعجب بهش زل بزنن

سهون : بزرگ تر؟ مثلا چقدر؟

تاعو هومی کرد و کریس پشت سرشو خاروند

+چمیدونم شما رو ده سال به بالا حساب کنین

علاوه بر سهون و تاعو صدای متعجب لوهان هم بالا گرفت

لوهان : یااا تو فکر نمیکنی لقمه گنده تر از دهنت بر میداری؟ تو این کشور شوگر موگر تعطیله

محکم انگشتش رو به میز کوبید و دستاشو مثل فرد بزرگسال روی میز گذاشت

هر سه با نگاه عجیبی که بهش انداختن اونو سریعا متوجه حرکات و حرفش کردن

+چی گفت؟

کریس از تاعو و سهون پرسید و لوهان بدون اینکه بیشتر از این تابلو کنه کتابو برداشت

لوهان : همینطوری واسه خودت گفتم

شونه ای بیخیال بالا انداخت و سهون پوزخندی زد

سهون : مگه نمیدونی این پرنس زیبای کلاس تمام قوانین کشور رو از حفظه؟

لوهان که کاملا سعی در نشون دادن خونسردیش داشت نگاه خط بدون ذره ای شوخی بهش انداخت و کتابو بالا گرفت

لوهان : طرف حرف من تو نبودی که قصد دخالت کردن داری و لطفا صداتو بِبُر دارم مطالعه میکنم

تاعو بیخیال اون دو رو به کریس گفت

تاعو : ده سال؟؟ دیونه ای؟ فکر کن زمانی که تو بدنیا اومدی اون ده سالش بوده!!

PICA<3Место, где живут истории. Откройте их для себя