رمز در رو زد و به محض وارد شدنش کیسهی خریدش که حاوی پنکیک مورد علاقهی بیبیش بود رو روی کانتر قرار داد.توی افکارش که فقط و فقط حول محور تهیونگ میچرخید غرق شده بود که با صدا زده شدن اسمش به خودش اومد.
- گوکی...سرش رو بالا اورد و با چیزی بیشتر از اونچه که انتظارش رو داشت مواجه شد.اون وروجک فسقلی یه جفت جوراب عروسکی سفید که تا روی مچ پاهاش بودن به همراه پیراهن سفید خودش تنش بود.
نگاهش رو به صورتش داد که متوجه یه جفت چشم که با شیطنت نگاهش میکنن و دو تا گوش گربهای روی سرش، شد.کاملا مطمئن بود که حتی بات پلاگش هم در نیورده.
- سلام ته.روش رو برگردوند و مشغول بیرون آوردن پنکیک از پلاستیک و گذاشتنش توی بشقاب شد.در حالی که سعی میکرد خونسردی خودش رو حفظ کنه، با لحن خنثی و خشکی لب زد:
- پنکیکی که خواسته بودی رو برات آوردم.تا سرد نشده بیا بخورش.با نشنیدن جوابی از سمت تهیونگ برگشت تا وضعیت بیبیش رو چک کنه.تهیونگ آستینهای بلند پیرهنش رو توی مشتش گرفته بود و با چشمهای اشکی بهش زل زده بود.
پسر قبل از اینکه قطره اشکی از چشمهاش بریزه، مشتش رو روی چشمش فشار داد.جونگکوک با دیدن این حالت تهیونگ لحظهای از خودش متنفر شد که چرا باهاش سرد حرف زده چون اون وروجک نازک نارنجی اصلا تحمل ذرهای سردی از جانب جونگکوک رو نداره!
- چی شده بیبی؟تهیونگ چیزی نگفت و فقط چند قدم جلو اومد و خودش رو در آغوش جونگکوک انداخت و در حالی که با دستهای ظریفش به لباس مرد چنگ میزد، از پایین به چشمهاش نگاه کرد و با بغض لب زد:
- د-دیگه...تهته..رو د-دوست نداری؟+ این چه سوالیه عزیزم، معلومه که دوستت دارم.
- ا-اما چرا از در اومدی دستاتو باز نکردی تا تهته بپره بغلت و ب-بعدش بهش ب-بوس بدی؟؟
+ چون ازت عصبانی بودم بیبی...
به آرومی دستهاش رو روی ستون فقرات پسر کوچکتر کشید و وقتی به باسنش رسید چنگی بهش زد و ادامه داد:
- شاید تو کارتو یادت رفته باشه ولی من هنوز یادمه که یه چیزی بدون اجازهی من اینجاست.با دستش سر پشمالوی بات پلاگ رو لمس کرد و کمی تکونش داد که باعث شد نالهی کوتاهی سر بده و خودش رو بیشتر بهش بچسبونه.
- دقیقا همینو میگم بیبی!بهت گفته بودم کسی به غیر از من حق نداره ناله هاتو در بیاره ولی تو تصمیم گرفتی خودتو لمس کنی و این بات پلاگو توی اون سوراخ کوچولوت فرو ببری!
با تموم شدن حرفش اسپنکی روی باسن خوش فرم همسرش زد که در جواب حرکتش نالهی بلندی دریافت کرد.
سر تهیونگ رو از توی سینهش بیرون آورد و با قرار دادن انگشت اشارهش زیر چونهی پسر وادارش کرد که بهش نگاه کنه.
- خب منتظر توضیحتم عزیزم.
YOU ARE READING
𝗔𝗹𝗶𝘃𝗲 𝗞𝗶𝗿𝗯𝘆ᵃᵘ
Romance𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘝 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘓𝘪𝘵𝘵𝘭𝘦𝘴𝘱𝘢𝘤𝘦, 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘍𝘭𝘶𝘧𝘧, 𝘚𝘮𝘶𝘵 تهیونگ یه بیبی بوی کیوت و لوسه که به شدت وابستهی همسرش جونگکوکه و بهخاطر یک سری اتفاق که در گذشته رخ داده، از طریق استیکرهای کیربی باهاش ارتباط برق...