جورج در حالی که مدام به کت و شلوارش دست میکشید،دفترشو زیر بغل زده بود و به سمت جایگاه و میکروفونش میرفت.
لویی سرشو میبره سمت لیام: کت شلوارش جدیده
لیام:مشخصه
لویی شصتاشو میاره بالا و رو به جورج داد میزنه: کت شلوارت خیلی قشنگهجورج لبخند میزنه و عینک آفتابیشو در میاره: اوه خیلی ممنون.دیروز خریدمش
هری:اینکه کت سبز فسفری رو با شلوار آبی و پیرهن زرد بپوشی هم ایده ی خودت بود؟
جورج:امروز کمی خلاقیت به استایلم اضافه کردم
هری:آهالیام:چرا حالا اینقدر تنگ انتخاب کردی؟
نایل:اون هیچی،بیاین راجع به اینکه چرا تو سالن عینک آفتابی زده بود حرف بزنیم
هری:برنمیتابمزین:الگوت تو فشن جیجیه نه؟
جیجی شاکی برمیگرده سمتش:از هر فرصتی برای گیر دادن به من استفاده کن
زین لبخند میزنه:هدف همینهجورج چند تا سرفه ی تصنعی میکنه و سعی میکنه جریان سالن رو به دست بگیره:به جلسه ی دوم همایش های طلایی ما خوش اومدین
لویی:تا اینجا که بیشتر همایش های قهوه ای بوده...ولی خب باشه
جورج:امیدوارم همگی امروز نهایت استفاده رو ببرید چون مبحثمون خیلی مهمه. همه ی نکاتو یادداشت کنین
لیام:هری مینویسه میده به ما
لویی:خوبه یاد گرفتی دیگه! هری بدبخت جزوه بنویسه بعد تو بخوابی؟
لیام:سخت نگیر تو هم بخواب.زی پتو اضافی آوردی؟
زین:بالش هم آوردم
لیام:پرفکتجورج دوباره سرفه میکنه:...مبحث امروز اینستاگرامه
جیجی چشماش برق میزنه:مبحث مورد علاقم
هری:چند هفته ست نرفتم اینستاگرام
زین:من دو قرن یه بار یه عکس میذارم میرم باهاش حال نمیکنم
لویی:اینستاگرام چیه؟
النور:همون اپی که ازش استفاده نمیکنی
جورج:اینستاگرام منبع اطلاع رسانی خیلیاست.یعنی خیلیا اطلاعاتشونو از اونجا به دست میارن.وقتی چیزایی که جلسه ی قبل گفتمو رعایت کنین مردم کنجکاو میشن بیشتر راجع به شما بدونن و عکسای بیشتری ازتون ببینن
النور:فعلا که من شدم منبع اطلاع رسانی و آپدیت از کلیفورد
جورج:همونم خوبه.اینکه حیوون های خونگی و پت دوست پسرتونو نگه دارین و ازش استوری بذارین به واقعی تر شدن رابطتون کمک میکنه
مایا:واو...هر لحظه ی زندگی یه درس جدیده.لیام امشب سگتو میبرم خونه خودم
لیام:بابا اون بچه رو بذار برای خودم باشه تازه بهش یاد دادم مبلا رو گاز نگیره
اولیویا با قیافه ای متفکر دستشو میبره بالا:ببخشید اگه پارتنرمون پت نداشت چی؟
جیجی:خودت یکی بخر بگو مال هریه
اولیویا:عالیه
VOCÊ ESTÁ LENDO
How to look real? [1D]
Fanficچگونه با پارتنر فیک خود واقعی رفتار کنیم؟ - Larry, ziam