❌1.تازه شروعشه❌

4.2K 359 30
                                    

سرشو به پشتی مبل تکیه داده بود و از مزه تلخ ویسکیش لذت می برد.این اواخر همه چیز طبق میلش پیش رفته بود و حسابی راضی بود.

بلاخره دست از مشروب خوردن کشید و جامشو رو میز گذاشت.نمی خواست مست کنه ولی همین الانش هم نیمه مست بود.

مرد درشت هیکلی که گوشه دیوار وایساده بود دستشو رو گوشی تو گوشش گذاشت و بعد با صدای کلفت و نکره ش اعلام کرد.

=قربان... ارباب جی کی همین الان رسیدن به اینجا

تهیونگ عصبی ابروهاشو تو هم گره زد.حوصله روبه رو شدن با برادر رو مخشو نداشت.معمولا با اون بشر مشکلی نداشت اما امروز رو مود تنها بودن بود.

در سالن عمارت با صدای بدی باز شد و جونگکوک که وحشیانه درو باز کرده بود با اخم وارد شد و بعد از نزدیک شدن به تهیونگ عصبی خودشو رو مبل روبه روش انداخت.

بینی شو چین داد و غر زد.

~دیگه منو دنبال این کارای پیش پا افتاده نمی فرستی... مگه من بیکارم برم آشپزخونه رو چک کنم؟ یکی از این بی مصرفای مادر جنده رو بفرست دنبال این کارا

*آشپزخونه همون محل ساخت مخدرایی مثل شیشه ست

تهیونگ متوجه راحت طلبی بیش از حد بردارش نمی شد.اگه می خواست کار کنه باید بعضی وقتا از خوشیاش می زد ولی اون عیاش تر از این حرفا بود.نگاهشو سمت چهره اش دوخت که منتظر جواب بود.می خواست مثل همیشه کم محلش کنه ولی چشمش به در عمارت که هنوز باز بود افتاد و اینبار اخمش حتی غلیظ تر شد.

_یکی در این طویله رو ببنددههههههههه


فریاد زد و خدمتکار جوونی که تو آشپزخونه بود سمت در عمارت دوید و درو بست و بعد از تعظیم دوباره تو اشپزخونه برگشت.

~الان نعره می زنی که مثلا منو بترسونی؟؟؟دفعه بعد من دیگه نمی رم هرچقدم می خوای مثه سگ پارس کن

تهیونگ دندوناشو رو هم قفل کرد و غرید.

_جئون احمق.... پدرم همیشه راست می گفت که همه جئونا احمقن.تو سه روز گذشته ففط یه کار انجام دادی و جوری حرف می زنی انگار که برات سخت بوده...اگه نمی خوای اینجا باشی و اینکارا رو بکنی می تونی بمیری

اونا از یه پدر نبودن و جونگکوک حاصل خیانت مادرش به پدرش همراه با دستیار پدرش بود.سه سال بعد از تولد جونگکوک مشخص شد که بچه ارباب کیم نیست و کیم زنشو جلوی بچه هاش و خدمه عمارت کشت.

و هفته بعدش جسد تیکه تیکه شده جئون تو کانالهای فاضلاب شهر افتاده بود.تهیونگ و جونگکوک از بچگی وسط خشونت بزرگ شده بودن و همین باعث شکل گیری شخصیت های عجیبشون بود.

کیم بزرگ تا همین لحظه از جونگکوک متنفر بود و همیشه بهش سخت می گرفت. کارای چندش و عذاب اورد مال اون بود و ریاست و سیاست های گروه کار تهیونگ.

Our slave🔞(vminkook) Место, где живут истории. Откройте их для себя