14

404 80 25
                                    

-میتونیم معامله کنیم.
ابروشو بالا انداخت:
-چطور معامله ای؟

-منو باز کن دستای خودتو ببند و بی حرکت قرارشون بده.

نیشخند زد:
-میخوای تحت کنترلت باشم فسقل؟ هنوز برای اینکارا زود نیست؟

جدی به چشماش نگاه کردم:
-پیشنهاد دیگه ای ندارم. میتونی هرجور دلت میخواد شکنجم کنی ولی من حتی یبارم صدامو آزاد نمیکنم.
دستشو رو لپم گذاشت و نوازشش کرد و جمله ی غیرمنتظره ای رو:
-خیلی خوشگلی.

خندیدم. انتظار نداشتم یهو اینو بهم بگه.
فلیکس: قبول میکنی؟
لینو: کنجکاوم که چیکار میخوای باهام بکنی؟

فلیکس: میخوام دیوونت کنم.
لینو: مطمئنی که همین الانشم نکردی؟
سرمو بلند کردمو مک ارومی از لباش زدم.
فلیکس: لطفا...

دستامو باز کرد.
کمربندشو در اورد توی دستم گذاشت.
مینهو: باهاش دستامو ببند.
لبخند زدم.

فلیکس: میدونم باز کردنش برات کاری نداره ولی نمیخوام تلاشی بکنی.

لینو: میدونم. نیازی به گفتنش نیست.
کمربندو از دستش گرفتمو با حوصله دستاشو بستم.
باید اینو در نظر میگرفتم که اون مازوخیسم نداره پس باید سعی میکردم خودمو تایه حدی نگه دارم.
نمیخواستم باعث بشم اذیت شه.

دکمه های لباسشو اروم اروم باز کردمو دستمو روی بدنش کشیدم. خیلی وقت بود که میخواستم تنشو لمس کنم. باورم نمیشد امشب رویام داشت به واقعیت تبدیل میشد.
سرمو توی گردنش فرو بردمو گازای ریزی از بدنش میگرفتم. میخواستم طعم بدنشو خوب بچشم.
سنگین شدن نفساشو احساس میکردم.
دستمو آروم پایین بردم و به عضوش چنگ زدم.
باعث شدم تکون خفیفی بخوره.

لبمو روی لبش گذاشتمو به حرکت دستم روی عضوش ادامه دادم.
لب پایینمو گاز گرفت.
با ازاد شدن نالم فشار دندوناش روی لبم بیشتر شد.
دستمو بالا اوردم و موهاشو کشیدم تا ازم جدا شه ولی تنها اتفاقی که افتاد کشیده شدن لبم بین دندونای دردناک اون بود.

دست دیگمو روی نیپلش گذاشتمو نیشگون ریزی ازش گرفتم.
مشغول جوییدن لبام شده بود.
سوزش لبمو توی همه ی نواحی احساس میکردم. اون تا مرز پارگی لبمو میکشید و بعد رها میکرد.

آخ آرومی گفتمو بیخیال سوزش لبم شدم.
دکمه ی شلوارشو باز کردمو از روی باکسرش دستمو روی عضو برامدش کشیدم.
بالأخره دست از لبام کشیدو خمار نگاهم کرد.

روش خم شدم و همون طور که عضوشو نوازش میکردم از ترقوه تا شکمشو لیسیدم.
با رسیدن سرم به پایین تنش دستامو دو طرف باکسرش گرفتم و پایین کشیدمش.

نیم نگاهی به عضو برآمدش انداختم. خودمو پایینتر کشیدم و دستامو دورش حلقه کردم.
زبونمو رو نوکش کشیدمو سعی کردم داخل دهنم جاش بدم.
از حد عادی بزرگتر بود. دادن یه بلوجاب بهش اصلا کار راحتی نبود اونم واسه منی که اولین تجربم قرار بود با اون باشه.
به سختی سعی کردم مقداریشو توی دهنم جا بدم.
صدای نالش تشویقم میکرد. حلقه لبامو دورش تنگ کردم و شروع به حرکت کردم.

District9Where stories live. Discover now