چیزی رو دیدم که نباید میدیم.....
تو اون دختر رو بوسیدی.....
اون لب های خرگوشی روی لب هایی دیگه ای قرار گرفت....
چرا قلبم تیر میکشه؟
حس میکنم زانو هام دیگه تحمل وزنم رو ندارن...
میتونم ازت دور شم؟
هیونگ میتونه ترکت کنه؟
اصلا نبود منو احساس میکنی؟من دارم آروم آروم نابود میشم.....
عشقت داره آهسته منو به کام مرگ میبره.
همه این ها رو میدونم ولی بازم میخوام کنارت باشم....
کسی باشم که باهاش توی کتابخونه، کتاب میخونی و در آخر روی شونه اش خوابت میبره
کسی که وقتی دستت به کتاب های قفسه آخر نرسید، بهت کمک کنه
کسی که وقتی میخوای دوکبوکی بخوری همراهت باشه
تو به کسی نیاز داری که کنارت باشه و مهم نیست که چی بشه
من همیشه اون کس بودم....
من اون کسی بودم که اگه سرت رو بچرخانی.....همیشه، کنارته
کسی که توی فاصله ۲۰سانتی ازت قرار داره.....
ولی مغزم میگه که باید برم.....
اما قلبم میگه باید کنارت ادامه بدم، حتی اگه هر روز قلبم توسط تو شکسته بشه.....
من میتونم دردش رو تحمل کنم
برای تو
برای دیدن شادی و لبخند های چال دارت
درسته....من میتونم.....ولی....تا..کی؟
***
سال نو مبارک قشنگای من❤🎉
مراقب خودتون باشید بلوبری ها=>♡
بلو رایتر💙🦋نیازه بگم با انگشت برید تو چشم هاش؟🌝👇⭐
ESTÁS LEYENDO
20cm [Yeonbin]~|completed
Fanfic↴ేخلاصه ولی تو داری مستقیم به سمت جلو میری داری دور میشی..... با اینکه فقط ۲۰ سانت بین مون فاصله ست.... ولی تو، خیلی از من دوری..... ~(پارت ها کوتاهه)~ ~~~~~~~~ 🗞ే نام ⪼ 『20 سانتی متر -- 20cm』 🐈⬛ే کاپل ⪼ یونبین 🖇ే ژانر ⪼ درام، رمنس، انگست ✒️ే...