گوگولیا
یه وانشات آب آور آپ کردم (در این حدم نی پیاز داغشو زیاد کردم)
اسمش میخوام امگات باشم هس
برید بخونید
خواهشا استقبال کنید
و حرف های اخرمو تا آخر بخونید
امگاورسهههههه
برید بخونید وگرنه پشیمون میشیداااااا
بدوییدبرشی از متن 😉😅
با نیشخندی سمت الفا قدم هاش رو برداشت و گفت : هی لان ژان ! باید قانونی رو به راس قوانین تون اضافه کنم ! دید زدن امگا ها توسط الفای های جفت شده ممنوع
لان وانگجی با فهمیدن کنایه ی امگا که در اصل دید زدن ش بود ، اخمی کرد و خواست چیزی بگه که ووشیان نذاشت و گفت :البته که هر چقدر بخوای میتونی دید_م بزنی ،
ووشیان کمی ادای فکر کردن درآورد و با لبخندی گفت : اما اصن نیازی به این قانون نیس میدونی چرا ؟
شدت فورمون هاش رو یه کم زیاد تر کرد و همون جوری که یه دور ، دور لان وانگجی می چرخید ، در آخر پشتش ایستاد و سرش رو کنار گوش های سرخ شده ش برد و اروم و پر حرارت زمزمه کرد : چون قول میدم به جز دید زدنم ، کارایی باهات کنم که وقت هیچ چیزی رو نداشته باشی
منتظر کامنت هاتون هستم
دوستون دارم ❤
ESTÁS LEYENDO
lovely life
Fanficوقتی که رهبر قبیله یونمنگ جیانگ از استاد بزرگ قوم گوسو لان ، لان چیرن ، میخواد که دوباره به پسراش آموزش بده ، وی ووشیان چجوری میتونه امگا بودنش رو پنهان کنه ؟ موفق میشه که بتونه امگا بودنش رو در قبیله ی گوسولان ، قبیله ای که معتقد به آزاد گذاشتن فو...