سلام ! نویسنده تنبل و فراموش کار تون صحبت میکنه 😴
میدونم که از اخرین باری که این فیک رو اپ کردم خیلی وقته که میگذره و راستش این مدت خیلی درگیر بودم وبرای یه مدتی کلا اینجا رو فراموش کرده بودم soooooo .... 👈🏻👉🏻
البته اینا همه واسه قبله ولی الان تصمیم گرفتم که دوباره به نوشتن برگردم و این دفعه خیلی بیشتر جدی بگیرمش ولی ....
یه مشکلی که هست اینکه من اومدم و چیزایی که اینجا نوشتم رو یه دور خوندم و احساس کردم از مدل نوشتنم اصلا خوشم نمیاد و خیلی cringe عه پس ....
میخوام فیک رو از اول و روی یه استوری دیگه اونطوری که خودم دوست دارم بنویسم واسه همین احتمالا یسری تغییر تو داستان بدم 😬در کل اینکه خواستم در جریان تون بذارم و به کسایی که میخوان این داستان رو ادامه بدن این خبر رو بدم که ادامه داستان رو میتونید بزودی از یه استوری دیگه تو پیج خودم ( با یه اسم دیگه احتمالا ) ولی با همون داستان ( و کمی تغییرات ریز ( بیشتر در روند داستان البته )) بخونید ( به احتمال ۹۹ درصد همین جمعه اولین پارتش رو میذارم )
و در اخرم، اگه پیشنهاد یا نظری برای فیک ( یجورایی ) جدید دارید حتما بهم بگید کلی خوشحال میشم
پیج اینستا رو هم اگه خواستید فالو کنید : @childishlana
مرسی و شب بخیر 🤍✨

YOU ARE READING
{ Always Be Mine : A Harry Potter Story }
Fanfiction- تو گفتی من برای همیشه، برای توعم. - خوب هستی. تو تا ابد برای منی و فقط من . «زمانی که طوسی و آبی عاشق همدیگه میشن . . . :)»