یادتونه که درمورد اون کسی که ازش خوشم میاد گفته بودم؟ خب، امشب بهش اعتراف کردم :)
واقعیت اینه که ردم کرد،البته انتظارش رو هم داشتم و اگر من رو میپذیرفت شوکه میشدم. ولی،اینقدر با متانت و احترام بهم گفت که شرایط ورود به رابطه رو نداره، که من،حتی اگه یروز احساسی که بهش داشتم رو یادم بره، هیچوقتِ هیچوقت، رفتار محترمانه ای که باهام داشت،احترامی که به حسی که بهش داشتم گذاشت و من رو دلداری داد بابت اینکه نمیتونه قبول کنه و ازونور تشویقم کرد بابت شجاعتی که به خرج دادم و بهش درمورد حسم گفتم.
نمیدونم چه کار خوبی توی این دنیا انجام دادم که جوابش شده این،ولی اینکه اینقدر بهم احترام گذاشت باعث شد خیلی راحت تر جواب منفی رو بپذیرم،حتی با اینکه میدونستم جوابش منفیه و ازونور اینکه کسی رو دوست دارم بد ندونم.
اون واقعا بهترین آدمی بود که میتونستم بهش احساسی داشته باشم🌠
اگه این پارت رو میخونید،درخواستی که ازتون دارم اینه که اگه کسی بهتون از احساسی که نسبت به شما داره گفت و شما نخواستین بپذیرین،با نهایت احترام ردش کنید،اونموقع روح آدم توی حساس ترین حالتشه،به روح ادمی که مهرِ شما رو توی خودش نگه داشته آسیب نزنین:)
YOU ARE READING
یادداشت ها
Randomاینجا قراره حرفهایی که دلم میخواست بگم،حرفایی که معمولا هیچ شنونده ای براش پیدا نمیشد. حالا این حرفا میتونن یچیز معمولی مثل اتفاق جالبی که برام افتاده،یا مثلا نظرم درمورد یک کتاب باشه،میتونه دیدگاهم راجب چیزایی باشه که تو جامعه میبینم و آزارم میده...