پارت 4 - طعم بهشت

505 101 47
                                    

" طعم بهشت "

به قلم نویسنده :

انچه می خواهم بنویسم و قلمم را حرکت دهم از تو نشات می گیرد ...

زمان متوقف شده بود . سوسوی باد دیگر به گوش نمی رسید ، و هردوی انها را در دریای نگاهشان غرق کرده بود .

ییبو با چهره ای شکه شده به جان خیره شده بود و پلک نمی زد

گویی در عمق چشمانش اتشی در حال فووران بود ، دروغ چرا ؟ ترسیده بود و همین باعث لرزش خفیف بدنش می شد

جان انگشت شصتش را بر روی لبان ییبو کشید . سر انگشتش به خاطر گرمی گوشت زیر دستش در حال سوختن بود . لحظه ای برای دومین بار هوس چشیدن لبان پسرک رو به رویش را کشید . اما به جایش دم گوشش زمزمه وار گفت :

+ همین لب ها الان دچار گناهی نابخشودنی شدند .. درسته ؟

ییبو که پوستش بر اثر هرم نفس های جان مور مور شده بود ، نفس عمیقی کشید و با صدای نسبتا ارومی رو به جان به حرف امد

_ فکر کنم اشتباه متوجه شدی .. من فقط می خواستم نجاتت بدم

جان سرش را کمی فاصله داد و انگشتش را تا خط فک ییبو کشید

عومی کشید و به چشمان او خیره شد ، ان پسر را می شناخت .. همان کسی بود که چند روز پیش کمکش کزده بود تا راه خانه اش را پیدا کند . اما برایش سوالی پیش اماده بود ، اسمش چه بود ؟ ... ییبو ، درسته وانگ ییبو .. ایا او هنوز ان قضیه را به یاد داشت ؟ به یاد داشت پسرک خواستار جبران کردن کارش بود ، پس باید می فهمید داستان از چه قرار است

+ هوم .. من رو می شناسی ؟

ییبو که از سوال مرد مرموز رو به رویش بیشتر گیج شده بود سری تکان داد

_ چرا باید تو رو بشناسم ؟

جان نیشخندی زد و عمق چشمان ییبو را کنکاش کرد

+ گفتم شاید این بوسه ی داغ بی دلیل نبوده باشه

ییبو خیلی خوب حس می کرد گوش هایش در حال داغ شدن است

جان ریکشن های ریز پسرک را در بر گرفت و به خوبی متوجه سردرگمی اوشد

ییبو لبانش را به دندان گرفت و چشمانش را در حدقه چرخاند و از جایش بلند شد

و سعی کرد به بدنه شهوانی جان خیره نشود

_ فکر کنم اشتباه متوجه شدی .. امیدوارم بحث این قضیه همینجا بسته شه

جان دستش را میان موهای نم دارش کشید . برایش عجیب بود که در مقابل این پسرک چقدر پر حرف شده

_ بهتر نیست وقتی به امارت من اومدی همونجا این بحث رو تموم کنیم ؟

ییبو که سرمست حرکت انگشتان جان در لا به لای موهای شبش بود با حرفی که از او شنید زبانش سنگین شد

Naabot mo na ang dulo ng mga na-publish na parte.

⏰ Huling update: Apr 11, 2022 ⏰

Idagdag ang kuwentong ito sa iyong Library para ma-notify tungkol sa mga bagong parte!

Bloody Roses Of Heaven Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon