*از دید بکهیون*
"هیونگ یه چیزی دارم که بهت بگم..."
شیومین نگاهی بهم انداخت.
"چیه بک؟"
آهی کشید و ادامه داد :
"الان داریم برای کنسرت امشب تمرین میکنیم..""جیون امشب اینجاست و از اونجایی که چندین ماهه که باهم قرار میزاریم، سوال مهمیو ازش بپرسم. میشه کمکم کنی؟"
نیشخندی زد
"باشه، نقشتو بهم بگو"لبخندی زدم و در گوشش نقشمو زمزمه کردم
"تو چیکار میکنی؟؟؟"
فریاد زد و منم سعی کردم ساکتش کنم
"هیشش ساکت باش هیونگ"
نگاه خطرناکی بهم انداخت و منم همچنان تو گوشش حرف میزدم."این دیگه چه شیپیه؟ شیوبک؟ بکسوک؟ فکر میکردم بکیون(بکهیون+جیون)ریله."
چانیول با خنده گفت و منم بهش اشاره کردم تا بیاد پیشمون.
"بیا اینجا، یه سری نقشه داریم."
'امیدوارم جیون از این خوشش بیاد'
فکر کردم و به بحثمون راجب امشب ادامه دادیم.
__________________itsmejiji :
گذروندن روز با داداشم~~ jijihoon@baekhyunee_exo, lou.lou, ohhsehun, jijihoon, real_pcy and others
2,579,110 Likes ❤
________________________
@randomperson1 :
جیهون خیلی خوشتیپ به نظر میاد~@randomperson2 :
اونا توی این عکس بیشتر شبیه یه کاپلن تا خواهر و برادر@jijihoon :
نونا منم میخوام باهات بیام..@itsmejiji :
شانس اوردی، لو بلیطی که براش خریدم رو نمیخواد، چون امشب یه قرار داره یا همچین چیزی..امشب تو با من میای~jijihoon@______________________________
ESTÁS LEYENDO
My Instagram Love ✔
FanficBaekhyun × Jieon 🦋خلاصه↓ دختری که همیشه تو اینستاگرامش پست میذاره اما چهرشو نشون نمیده، چی میشه اگه یه آیدل معروف برای پستش کامنت بزاره؟ اون حاضره بخاطر یه کامنت ناقابل چهرشو نشون بده؟ ••|عشق اینستاگرامی من↓ •ژانر : چت استوری ، رومنس ، کمدی ••نویسن...