آسمون به روشنی میزد و باد سرد به گونه های دو پسر رنگ می بخشید.
+ خیلی عاشقانس نه؟
دو پسر روی دوچرخه زنگ زده که هر از گاهی صدای ناهنجاری ایجاد میکرد ، به سمت مقصدی شاید نامعلوم حرکت میکردن.
گوشه های پیراهن مشکی پسر رو برای حفظ تعادل بیشتر روی اون فضای کم ، فشرد و با چشم های بسته به شونه پهنش تکیه زده بود.
- رومئو و ژولیت رو به ز.. زانو دراوردی.
لبخندی به پهنای صورت زد :
″ حتی اگه اینکارم بکنن ، تعجبی نمیکنم. بهتر نیست شکسپیر دست به قلم شه؟ ″
- هیچوقت نوشته هاشو د.. درک نکردم. اه بیخیال ، نمیخوای ب.. بحث رو عوض کنی؟
+ هر شب سر پل ماپو ؛ جسد های انباشته شده تو رودخونه هان. چرا بهشون نپیوستی؟
پلک هاشو از هم فاصله داد و نفس عمیقی کشید.
- نعناع قرمز ...
لب های هردو برای بیان جملاتی مشابه از هم فاصله گرفتن :
″ چهارمین باریه اونارو چشم میبینم. ″
- چرا ب..برگشتی؟
دست گرم پسر ، انگشت های یخ زده موجود سردرگم پشتش رو لمس و بین انگشت های خودش قفل کرد.
YOU ARE READING
𝙨𝙝𝙞𝙨𝙤 シソ
Fanfictionname : shiso ( نعنای قرمز ) وضعیت : ″متوقف شده″ - نعنای قرمز ... + فکر کردم ازش بدت میاد. - اشتباه نکن. من فقط ازش م .. متنفرم. + تا کی میخوای منتظر بمونی؟ - گفت تا وقتی رشد کنن ب ..برمیگرده. الان 23 سپتامبره و چهارمین ب ..باریه اونارو به چشم میب...