+ دیگه داشتم نا امید میشدم.
پنکیک های طلایی رنگ رو با تاب دادن دسته ماهیتابه برگردوند و گذاشت بوش ، بینیش رو نوازش کنه.
کمی اون طرف تر پسرک مو قرمز در حال خمیازه کشیدن و درک موقعیتش ازینکه کجاست و داره چه اتفاقی میوفته ، اروم لب زد :
- ج.. جونگکوک؟
کمی جلو اومد تا بتونه تو دید اون موجود سردرگم قرار بگیره ، گوشه لب هاش برای لبخندی که به گفته یونگی باعث میشد شبیه خرگوش بنظر برسه ، کش اومدن و همونطور که با بند های پیش بند بازی میکرد جواب داد :
+ شبیه کیک برنجی شدی.
چند بار پلک زد تا بتونه هیکل گنده رو به روشو واضح ببینه.
- فاک!
این صحنه اونم وقتی تازه چشماتو برای شروع یه روز نحس باز کردی یکم زیادیه. اون موهای نم دار مشکی و لبخند درخشان و پیش بندی که باعث جلوه دادن بیشتر به اون ماهیچه ها شده رو خوب تصور کنین!
نگاهش رو از دلیل تپشِ قلب بی جنبش گرفت و سعی کرد با پرت کردن حواسش و تمرکز رو سوالی که براش ایجاد شده ، کمی هم که شده از موضوع اصلی فاصله بگیره.
- فکر نمیکنم اون کسی که ق..قرار بود رو مبل بخوابه من بوده باشم!
YOU ARE READING
𝙨𝙝𝙞𝙨𝙤 シソ
Fanfictionname : shiso ( نعنای قرمز ) وضعیت : ″متوقف شده″ - نعنای قرمز ... + فکر کردم ازش بدت میاد. - اشتباه نکن. من فقط ازش م .. متنفرم. + تا کی میخوای منتظر بمونی؟ - گفت تا وقتی رشد کنن ب ..برمیگرده. الان 23 سپتامبره و چهارمین ب ..باریه اونارو به چشم میب...