Lovecker

Part.2

سونگمین و لینو بعد از تموم شدن نهارشون از دبیرستان زدن بیرون و به سمت فروشگاه حرکت کردن تا چیزایی که برای جشن گرفتن تولد سونگمین لازمه بخرن!
- لینو میگم بنظرم خریدو بیخیال بشیم!
+ وا چیشده؟ خب وسیله میخوایم برای اینکه جشن بگیریم :/
- نه من ایده بهتری دارم
لینو با نگاه شیطون همیشگیش گفت چه ایده ای ؟
- امشب ۱۸ سالم میشه و خب ما میتونیم...
لینو پرید وسط حرف سونگمین و با ذوق گفت خودشه خودشههه!
هردو از هم خداحافظی کردن و هرکس به سمت خونه خودش حرکت کرد
تا آماده بشن برای شب!
ساعت نزدیک 7 غروب شد و صدای زنگ خونه به صدا درومد
لینو رفت دروباز کرد و دید که سونگمین جلوی درِ گفت یه لحظه صبر کن الان میام!
لینو رفت طبقه بالا و کادوی سونگمین برداشت و زود از خونه خارج شد!

+ خب حالا کجا بریم ؟
- یجای خوب پیدا کردم سمت گانگنامه بریم اونجا!

هردو به سمت گانگنام حرکت کردن بعد از حدود 40 دقیقه توی راه بودن بالاخره رسیدن!

- استرس دارم اینجور جاها نبودم!
+ یجوری میگی انگار من 24/7 اینجام بیا بریم چیزی نمیشه!

هردو به داخل بار رفتن و با فضایی که تقریبا تاریک که دور تا دور سقف با استریپ لایت بنفش رنگ تزیین شده و هرکس توی حال خودش بود و چند نفر هم داشتن وسط با موزیک بالا و پایین میپریدن مواجه شدن!

سونگمین یکم ترسیده بود و استرس داشت که لینو دست سونگمین گرفت و هردو رفتن سمت یه میز خالی و اونجا نشستن!

لینو گفت سوجو بیارن براشون! و تا وقتی که سفارششون بیاد به دور تا دور فضای بار خیره شده بودن!

+ نظرت چیه !؟
- یکم تلخه ولی دوسش دارم!با چیزی که ازش توی ذهنم بود خیلی فرق میکنه اینقدرا هم بد نیست! فکر کنم بازم امتحانش کنم.
+ منم همینطور خوشم اومد میگم بازم بیارن!

لینو و سونگمین انقد خورده بودن که از حالت عادیشون خارج شده بودن
سونگمین که وضعیت نسبتا بهتری تا لینو داشت به لینو کمک کرد تا بلند بشن و از اونجا خارج بشن! همینطور که داشتن میرفتن یهو لینو با شخصی که اونجا کار می‌کرد برخورد کرد! و بهش گفت حواست کجاس و اونو هول داد!
سونگمین قبل از اینکه بحثی پیش بیاد لینو گرفت و سریع از اونجا خارج شدن و منتظر تاکسی بودن که بالاخره تونستن گیر بیارن و به سمت خونه برن سونگمین لینو به خونه خودشون برد چون میدونست اگه خانواده لینو با این وضعیت ببیننش اتفاق خوبی نمیوفته!