Part.3

77 26 5
                                    

لینو با سرو صدای زیاد سونگمین از خواب بیدار شد!
تا به خودش اومد سونگمین اومد بالا سرش!
- صبحونه حاضره بپر بخور که همینجوریشم دیرمون شده !
+ من چرا اینجام ، چرا منو نبردی خونمون؟
- با وضعی که تو داشتی دیشب بعید میدونستم اصلا خونه راه میدادنت!
لینو رفت صورتشو آب زد و اومد صبحانه رو هول هولکی خوردن و زدن بیرون!
وقتی وارد دبیرستان شدن جو عجیب غریب بود و همه داشتن پچ پچ میکردن
چشم لینو به سونگهوا افتاد و دست سونگمین و کشید و رفت طرفش
-هی جریان چیه ؟ اینا چرا همچین میکنن ؟
سونگهوا هم توضیح داد براشون که بخاطره اومدن دانش اموز انتقالیه جدیده دخترای دبیرستان زیادی شلوغش کردن!
سونگمین و لینو که هنوز از خماری شب قبل در نیومده بودن گیج و متعجب به سمت کلاس رفتن و سر جاشون نشستن
که استاد با یه غریبه اومد سر کلاس و بعد ساعت ها غر زدن درمورد نمرات افتضاح میان ترم بچه ها تازه یادش افتاد غریبه رو معرفی کنه
-خب همونطور که میدونید این هفته یه دانش اموز جدید به جمعمون اضافه شده که تازه انتقالی گرفته
بعد رو به غریبه برگشت با سر بهش اشاره کرد که حرکت کنه
-برو رو صندلی خالی کنار پنجره بشین
لینو یکم توجهش به دانش اموز جدید جلب شد ‌روبه سونگمین کرد!
+ هی سونگمینا!
- چیشده؟
+ به نظر تو چهرش آشنا نیست ؟
- فکر نکنم من که تاحالا ندیدمش! چطور؟
+ نمیدونم حس کردم آشناس! بیخیالش!
داشت با خودش فکر میکرد که قیافه ی اشنای اون پسر و کجا دیده که دستی نشست رو شونش
هی لینو استاد با تواِ!
لینو تا سر بلند کرد استاد خواست حرفی بزنه که زنگ خورد و
کلاس تموم شد و سونگمین اومد پیشش
-نظرت چیه بریم کافه یه چیزی بخوریم ؟ حس میکنم صبحونه کافی نبوده هنوزم گشنمه
لینو شکمویی نثارش کرد و با خنده از جاش پاشد
وقتی رسیدن به کافه توجهشون بع میز شلوغی جلب شد
که فهمیدن دارن برای دانش اموز جدید سرو دست میشکنن!

یکی بلند داشت داد میزد هی چان! چان!
و متوجه این شدن اسم دانش اموز عجیب غریب اشنای انتقالی جدید چانِ!

+ انتقالی گرفتن اونم سال آخر که فقط۳ ماه مونده به پایان خیلی عجیبه!
- خودتو درگیر نکن بیا سفارشمون بدیم!
سونگمین دوتا ایس امریکانو برای خودشون خرید و از اونجا خارج شدن تا توی محوطه دبیرستان برن و اونجا بشینن!

LoveckerWhere stories live. Discover now