هردو از بار خارج شدن و به سمت خونه مشترکشون حرکت کردن
بعد از رسیدن خونه هرکدوم از خستگی یه گوشه افتادن ک استراحت کنن
که سونگ یادش اومد لینو قرار بود وقتی رفتن خونه یچیزی بهش بگه- هی لی خوابی یا چشمات رپ هم گذاشتی ؟
هیچ جوابی از طرف لینو نگرفت
- گندش بزنن کنجکاوی داره مغزمو میخوره
+ چته چی پچ پچ میکنی!؟
- مرتیکه بیداری حرف نمیزنی!؟
+ بنال خوابم میاد
- میگم تو مدرسه گفتی رسیدیم خونه بهم میگی چی میخواستی بگی
چی بود ؟
+ عاححح الان خوابم میاد
- بگو بعد بگیر بخواب تا نگی نمیزارم بخوابی
+ باشه بابا
+ راستش من به نقشه ای به ذهنم رسید
- چی؟ نقشه چی؟
+ ببین تو و چان تو یه گروهید! میتونی کمکم کنی؟
- مطمنی میخوای انجامش بدی؟ باید چکار کنم؟
+ اره مطمنم چاره دیگه ای ندارم مگه ندیدی همجا سراغمه!؟
کاری که باید بکنیم اینه که تو باید فردا مسابقه ببازی
یعنی تو باید ببازی از گروه بزارنت بیرون
- نه ببین نمیشه چطوری اخه :/ بعدش؟
+ چرا صبر نمیکنی؟ ببین تو سعی کن ببازی از بازی بیای بیرون
من بهت سوکت میدم تنها کاری که باید بکنی اینه که وقتی باختی میری سراغ کمد لباسای چان و گوشیشو پیدا میکنی این سوکتی که بهت میدم میزنی تو گوشیش باید ۵ دقیقه بمونه و در میاری همین و سوکت میاری برام!
- لی گفتنش آسونه ولی واقعا سخته!
+ یعنی کمکم نمیکنی؟
- من این حرفو نزدم
+ پس حلهسونگ پوفی کشید و به سمت اتاقش رفت که بخوابه
و برای فردا آماده بشه!
YOU ARE READING
Lovecker
Fanfictionمینهو دانش اموز سال آخری دبیرستان سئول اینترنشنالِ که توی هک کردن مهارت فوق العاده ای داره و همین باعث راحت تر شدن کارش با دانش اموز انتقالی دبیرستان یونسانگ شده! ☁️ کاپل : مینچان ☁️ وضعیت : درحال اپ