Maidol

6

سلاااااااااااااااااااام 😃من برگشتم خب راستش اولش نمیخواستم ادامه ی داستان و اپ کنم چون ووتا و کامنتا خیلی کم بود اما تصمیم گرفتم اپ کنم که مریض شدم اما نگران نباشید از امروز تمام بوکا طبق روال عادی اپ میشن و این پارت عکس چت داره پس حتماً نتاتون و روشن کنید‍‌!
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
یونگی:
چشماش و بسته بود و یکم می‌لرزید. واقعا 23 سالش بود؟ به نظر من که 3 سالشه.
دستم و ناخداگاه گذاشتم روی سرش و نوازشش کردم.
یونگی:«هیششش اروم باش کوچولو چیزی نیست.»
لرزشش خیلی کم شد و یکی از چشماش و مثلا نامحسوس باز کرد و وقتی من و دید و قطعا شناخت روی تخت پرید و به تاج تخت تکیه داد و ی جیغ خفیفی کشید و بعد نفس نفس گفت:«تو..تو خودشی‍..یا...یا شبی‍..شبیهشی؟»
گلوم و صاف کرد و گفتم:«خودشم دختر جون ، مین یونگی ملقب به شوگا لید رپر بوی بند بی تی اس.»
نمیدونم چرا ولی از حال رفت؟!
خندم و خوردم و بغلش کردم و خوابوندمش روی تخت ، پتو رو روش کشیدم و از اتاق خارج شدم.
از روز اولی که این دختر و دیدم احساس عجیبی پیدا کردم ، باید میفهمیدم اون احساس چیه و تا نفهمم هم ولش نمیکنم.

فردا صبح 9:07Am

+++++++++++++

ا/ت:
از خواب بیدار شدم و ی خمیازه ی خییییلی بزرگ کشیدم بعد از خاروندن سرم یهو همه چیز یادم اومد و پشمام ریخت کل اتاق و انالیز کردم و کسی و ندیدم بعد دوزانو نشستم روی تخت و برای خودم همه چیز و از اولش شرح دادم.
ا/ت:«خب ، خب ..من ادیشن قبول شدم ، منتقل شدم ، دزدیده شدم و...و اونی که من و دزدیده مین فاکینگ یونگیه!»
قسمت اخر و فریاد زدم که یهو یادم افتاد ممکنه صدام و بشنون پس جلوی دهنم و گرفتم.
ی چیزی روی میز کنار تخت لرزید و من دو متر الی سه و نیم متر پریدم هوا و بعد فهمیدم ی جور مبایله اون مبایل جوری بود که فقط می‌تونستم به دو نفر زنگ بزنم و فقط به یکی از اون شماره ها اس ام اس بدم(گایز همچین چیزی وجود نداره).

وات د...اون با من بود؟
هرکی می خواد باشه این دلیل نمیشه من و اینطوری صدا کنه!