پسر کوچیکتر با حس انگشتای مرد روی لباش چشمای تیله ایشو بهش دوخت
هیچی نمیدونست..
این که پروانه های رنگی توی شکمش از کجا اومدن و لرزش انگشتاش بخاطر چیه
هیچ وقت خودشو غرق همچین مسائلی نکرد بود جز اینکه چند بار هیونگ منحرفش بخواد اذیتش کنه
پس بدون فکر کردن به چیزی انگشتای کشیده ای مرد رو داخل دهنش فرو کرد
تهیونگ از حس فرو رفتن انگشتاش داخل دهن خیس جیمین چشماشو چند لحظه بست و بد به صحنه ای رو به روش خیره شد
جیمین بدون هیچ اعتراضی دستای مرد رو براش مک میزد و خیسشون میکرد
بدون اینکه بخواد دستشو از دهن جیمین در بیاره دست ازادش رو از روی بوتش سمت عضو کوچیکش حرکت داد و بین دستاش فشار داد
این حرکتش باعث بی تابی و بالا اومدن کمر پسر زیرش شد
چیشده؟ خوشش اومد نه؟
سرشو سمت پایین خم کرد و چند لحظه به لبای پفکی و صورتی جیمین خیره شد و بد بی طاقت لباشو روی لبای پسر کوبید و بوسه ای با اشتیاقیو شروع کرد
همینطور که لبای جیمینو میخورد دستاشو دور کمرش حلقه کرد و تناشونو بهم چسبوند
هرچی بیشتر لباشو تو دهن میکشید و مزشون میکرد حریص تر از قبل به کارش ادامه میداد
حدود ده دقیقه مشغول خوردن لبای جیمین بود و نفس کشیدن و از پسرش دریغ کرد بود
بد از اینکه کامل از اون لبا سیر شد اروم سرشو عقب کشید و با چشمای مشکی و کشیده اش به پسر کوچولوی زیرش خیره شد
نیشخند شرورش رو مثل همیشه کنج لباش کاشت و اروم از روی تن پسر کنار رفت
جیمین با جدا شدن پسر ازش بلخره نفسش بالا اومد و قفسه سینه اش با شدت زیادی بالا و پایین میشد
اروم یکی از زانوهاشو جم کرد و گوشه های ملافه تختو بین مشتاش فشرد
تهیونگ بلند شد و بد از بهم ریختن موهاش و نیم نگاهی به جیمین از اتاق بیرون رفت
بد از چندلحظه با گشتن داخل کلکسیونی از ویسکی های گرون قیمت و مورد علاقه اش یکیشونو برداشت با پوزخند عجیبی دوباره قدماشو سمت اتاق جیمین به حرکت در اورد
با برگشتن به اتاق به پسری که هنوزم تو اون وضعیت بود خیره شد و بالا سرش ایستاد
صبور باش کوچولو الا بازی میکنم
ویسکی دستشو داخل لیوان ریخت و با کمی مزه کردنش چشماشو بست و دوباره شروع کرد به راه رفتن خودشو به یکی از کمدای اتاق رسوند با کیلیدی که همراهش خودش اورد بود درش و باز کرد
لیوان شیشه ای دستشو بین انگشتای استخونیش به چرخش در اورد لباشو با زبون تر کرد
انگشت اشارش روی وسایلی که چیده شده بودن گذاشت و اروم به حرکت درش اورد
انگشتشو روی ویبراتور متوقف کرد و برش داشت و دوباره با حوصله بین وسیله ها گشت و دو تا از گیره های صورتی رنگ و برداشت
با برداشتن وسایل مورد نیازش در کمد و دوباره قفل کرد و مسیرشو سمت پسر کج کرد
متوجه ای نگاه خیر و متعجبش شد اما بی اهمیت لیوانشو روی میز گزاشت
رو تخت نشست و یکی از زانوهاشو بین پاهای پسر قرار داد و فشار محکمی بهش وارد کرد
همین کارش باعث در اومدن ناله های گوش نوازی از سمت پسر زیبای زیرش شد
هودیشو تا گردنش بالا زد و با دیدن اون دو تا نیپل صورتی خودشو سمتشون خم کرد مک محکمی به نوک سینه هاش زد
بد از چند تا مک دوباره عقب کشید و با خیره شدن به اون دو تا گوی خوشگل پسر گیره های دستشو روی نوک سینه هاش گذاشت
جیغ جیمین درست یک ثانیه بد از درد و فشاری که اون دو تا فلز سرد بهش داد بودن به گوشاش رسید
نفساش دوباره تیز شدن و خواست برشون دار که با ضربه ای محکم تهیونگ روی دستش متوقف شد
ته بدون وقفه مچ دستای پسرو سمت تاج تخت کشید و با دستبندای که از قبل خودش اونجا به جا گذاشت بود بست
جیمین نفسشو حبس کرد بازم ترس کوچیکی روی قلبش جا خشک کرد بود
تهیونگ کمی خودشو عقب کشید و با باز کردن پاهای پسر از هم نگاهشو به اون سوراخ کوچیکی که انگار هر لحظه دیکشو برای بلعیدن طلب میکرد داد
بزاقشو اهسته قورت داد و سریع ویبراتور کنارشو چنگ زد
و با تنظیم کردن روی حالتی که میخواست روشنش کرد
جیمین با فهمیدن اتفاقای که در حال رخ دادن و بلای که قرار سرش بیاد سریع اقدام کرد و خواست پاهاش رو ببند اما دستای تهیونگ بینشون قرار گرفت و متوقفش کرد
نگاه سردش سریع رو صورت جیمین نشست و با هشداری که از تن صداش معلوم بود لب زد
منو ببین جیمین! اگه ببینم پاهات از حالتی که میگم حتی کمی تغییر کرد جوری از سقف اویزونت میکنم که صدات کل دیوارای این عمارتو به لرز بندازه
بد از تموم شدن حرفش دو تا زانوی پسر و جمع کرد و تا حد امکان پاهاشو از هم دیگه فاصله داد
سرشو سمت گوش پسر برد و با صدای بم شده ای لب زد
تا صبح میتونی برام ناله کنی دارلینگم هواست باشه صدات قطع نشه
بی حرف اضافه دیگه ای ویبراتور کمی داخل پسر فرو کرد و خودشو عقب کشید
لیوان ویسکیشو برداشت و با دراوردن تیشرت تنش مشغول دید زدن پسر شد
جیمین از شوکی که بهش وارد شد بود کمی تو جاش تکون خورد و سریع متوقف شد اون وسیله ای لعنتی تمام بدنشو به لرزه انداخت بود و حتی اجازه ای تکون خوردنم ازش گرفت بود
تنها کاری که میتونست بکن ناله کردن بخاطر اون جسم لرزون رو سوراخش بود
تهیونگ با گرفتن کنترل مخصوص ویبراتور درجه اشو به اخر رسوند و با لبخند مشغول دید زدن بدن پسری بود که بدنش به لرزه افتاد بود و از هیجان زیاد ناله میکرد
ناله های جیمین حالا بالا تر رفت بود و نفسش از شدت اون همه حس مختلف بند اومده بود
لبای خیسشو از هم باز شد و بی اختیار تهیونگ بلندی گفت
همون لحظه با حس بالا پایین شدن تخت نگاهشو به مردی که به سمتش هجوم اورده بود داد و با فرو رفتن کامل اون جسم لرزون داخلش جیغ بلندی کشید
اههه..تهیونگ درش بیار
با شنیدن دوباره ای اسمش با خشم سرشو داخل گردن پسر فرو کرد و گاز محکمی ازش گرفت
مگه بهت نگفتم چطور صدام کنی؟
سریع هودی پسرو از تنش در اورد گاز محکم تری از ترقوه پسر گرفت
شروع به تکون داد ویبراتور با دستش داخل اون حفره ای تنگ شد و هر چند دقیقه با اون ویبراتور لعنتی داخلش ضربه میزد
تک تک اجازه ای بدنشو لیس میزد و گاز میگرفت و مارکای بزرگ و بنفشیو روی بدن پسر میکاشت
جیمین غرق درد و لذتی بود که پسر بهش میداد
کمی بد با حس چیزی که به سرعت سمت پایین تنش حرکت میکرد چشماشو با لذت بست و منتظر خالی شدن بود ولی با گرفته شدن سر عضوش توسط انگشت شصت تهیونگ هیس سردی کشید
تهیونگ تک خنده ای به پسر زیرش زد
میخواستی خالی شی عزیزم؟کمی بدن پسر و چرخوند و اسپنک محکمی به بوته اش زد و صدای پسر رو از درد بلند کرد
ولی نه تا قبل از اینکه من خالی شم!
دستشو تو جیب شلوار مشکی رنگش فرو کرد و با در اوردن میله ای کوچیکی اونو جلوی چشمای پسر نگه داشت
بزار کمکت کنم
دستشو برداشتو و اون میله کوچیو سریع وارد سوراخ عضو پسر کرد
جیمین ناله ای بلندی کرد و بدن عرق کردشو محکم رو تخت کوبید اینن..ایننن چیه اه لطفا درش بیار و ناله ای بلندی کرد
تهیونگ بی توجه به پسر نگاهشو ازش گرفت و یه دستشو برای خفه کردن صداش روی دهنش گذاشت لوبی که از قبل توی کشو گذاشت بودنو گرفت و نصفشو روی دیک سخت شدش ریخت و چند بار با دستاش هندجاب اش کرد
وقتش حالا لذتمونو دو طرف کنم
ویبراتور رو از داخل پسر در اورد و خاموشش کرد دستشو سمت کش شلوارش برد و با شل کردنش از پاش درش اورد
جیمین با ترس بدنشو عقب کشید و با جمع کردن پاهاش خواست تهیونگو از خودش دور کنه ولی با گرفت شدن پاهاش توسط تهیونگ ایستادو قدرت تکون خوردن ازش گرفت شد
تا الانم زیادی خودتو برام اماده کردی
با تموم شدن جمله اش پاهای جیمین و دوبار از هم باز کرد
عضوشو رو پایین تنه ای پسر کشید و سر دیکشو رو ورودی جیمین تنظیم کرد
با چند بار عقب جلو کردن خودش سر دیکشو وارد جیمین کرد بود و نفسش رو به شماره انداخت بود
بد از کمی بازی کردن با پسر یک دفعه کل حجم دیکشو وارد سوراخ باکره ای بیبیش کرد
چشمای جیمین برای چند لحظه از شدت تعجب گشاد شدنو سریع از اشک پر شد
تنها کاری که اون لحظه از دستش بر اومد فریاد زدن بخاطر دردی بود که بهش وارد شد
نفساش کامل قطع شد بود و با گریه دستبندای دستشو چنگ میزد
بدنش کاملن منجمد شد بود
فکر کردن به اینکه دیگه باکره نیست و دردی که از طرف مرد بهش وارد شده بود تپشای قلبشو ضعیف کرد بودن
بد از چند دقیقه صبر کردن پسر خودشو شروع به حرکت دادن کرد و ضربه هاشو شروع کرد
ناله ای بمی بخاطر سوراخ تنگی که کل دیکشو به سختی داخل خودش جا بود داد کرد
مو صورتی زیرش با گریه براش ناله میکرد و چشمای خوشگلشو از اشک قرمز شده بودن
با لذت بهش خیره شد بود و ضربه میزد غرق یه حس شیرین شده بود خودشم نمیدونست چیه
انقدر همه چیز براش ناب و عجیب بود که مطمعنن بود هیچ وقت همچین حسیو تجربه نکرده
با چندین بار کوبیدن داخل پسر تونست نقطه ای حساسشو به راحتی پیدا کن و ضربه محکمی بهش بزن
جیمین چشماشو بخاطر لذت عجیبی که بین این همه درد بهش وارد شد بود رو هم گذاشت و ناخوداگاه بدنشو به تهیونگ نزدیک تر کرد
پسر مو مشکی بخاطر لذت بردن از واکنش جیمین بین این همه گریه ضربه های بدیشو مستقیم به همون قسمت میزد و خودشو روش فشار میداد
جیمین دیگه هیچی دست خودش نبود و کامل در اختیار پسر قرار گرفت بود
فقط میتونست ناله هاشو براش ازاد کن و بزار هر چقدر میخواد داخلش ضربه بزن
انقدر با هیجان و اشتیاق توی پسر زیرش میکوبید که هر لحظه به ارضا شدنش نزدیک تر میشد
طولی نکشید که با صدای کلفتی ناله کرد و داخل پسر کام شد
هنوزم ضربه هاشو ادامه داد بود تا حتی ذره ای از کامشم از سر عضو خودش یا سوراخ جیمین بیرون نزن
انگشتاشو سمت عضو جیمین حرکت داد و با چند بار پمپ کردنش میله ای داخلشو برداشت
پسر کوچیکتر با برداشت شدن میله از داخل سوراخ دیکش با فشار زیادی خالی شد و ناله ای بلند شو ازاد کرد
ولی هنوز به خودشم نیومد بود که با حس سیاهی پشت پلکاش بیهوش شد و به خلصه ای تاریکی فرو رفت____________________
امیدوارم لذت برده بشین
فقط یه مشکلی هست اینکه من زیاد کامنت دریافت نمیکنم و نظراتتون رو نمیدونم اگه میشه برام کامنت بزارین که انقدر توی عاپ کردن پارت بعدی شک نداشت باشم ممنون..♡
YOU ARE READING
𝗩𝗺𝗶𝗻
Adventureیه برده ای لعنتی نباید انقدر زیبا و معصوم میبود اگه اعتراف میکرد اون از همه ای زیر خوابا و برده های که داشت براش زیبا تر و دلنشین تر بود Couple:Vmin genre:Smut.BDSM